تالیفات حضرت آیت الله العظمی بهشتی
کتاب ها » آثار تفسیری
  گروه: آثار تفسیری
مرتب سازي براساس:

مستضعف در قرآن
سال انتشار:  1362

این کتاب، حاصل بحث هایی است که حضرت آیت الله بهشتی در اوایل دهۀ 1360 شمسی در  مسجد حضرت سید الشهداء( ع) واقع در خیابان هاشمی تهران،  بنا به دعوت  امام جماعت این مسجد،  مرحوم حجت الاسلام سید یونس عرفانی برای گروهی از جوانان تدریس می شد.   در این کتاب بر مبنای آیات قرآن، موضوعاتی مانند: مستضعف کیست؟، ویژگی های انسان، جامعۀ توحیدی، آیندۀ مستضعفان در جهان بینی توحیدی، ایدئولوژی مترقی اسلام در رابطه با استضعاف و استکبار، ایدئولوژی ما و جهاد رهایی بخش، جهاد اکبر و جهاد اصغر، تضاد استکبار و استضعاف، از کثرت به وحدت، سرانجام و سرنوشت مستضعفان، چرا جهان و پدیده های آن نیازمند خداست؟،  فراهم کردن زمینۀ آگاهی مستضعفان، تشریع قوانین در جهت تأمین حقوق مستضعفان، محور قوانین استضعاف زدای اسلام چیست؟، فراهم کردن زمینۀ پیروزی مستضعفان، تداوم بخشیدن به کلیۀ زمینه های ضد استکبار، و بسیج و هماهنگ سازی نیروهای پراکنده به تفصیل و با موشکافی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد نهم)
سال انتشار:  1394

این مجلد از یک پیشگفتار و شرح کلمات قصار شمارۀ 1 تا 40 نهج البلاغه پدید آمده است. حضرت آیت الله بهشتی در قسمتی از این پیشگفتار می نویسند:« خدای را سپاسگزارم که توفیق داد نهمین جلد از اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی را تقدیم ارادتمندان خلیفۀ بلافصل مصطفوی نمایم.

حکمت علوی هم نظری و هم عملی است. حکمت های نظری، اعتقادات ما را و حکمت های عملی، اخلاق ما را تعالی و تکامل می بخشد. حکمت های عملی علوی تنها بیانگر اخلاق فردی نیست، بلکه به تدبیر منزل و تقویت بنیاد خانواده و سیاست و حکومت نیز توجه دارد.

نهج البلاغه، تالی و مبیّن و مفسر قرآن است. اگر بنا به ورایتی قرآن در سورۀ فاتحه و سورۀ فاتحه در بسمله و بسمله در باء جمع شده، امام علی(ع) نقطۀ زیر باء است.»

اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در کلمات قصار نهج البلاغه( جلد سیزدهم)
سال انتشار:  1398

جلد سیزدهم از سلسله آثار تألیفی مفسر ژرف بین و حکیم فرزانه حضرت علامه بهشتی بر محور « اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی درنهج البلاغه» وارد بازار نشر شد. این مجلد ـ چنان که دیده می شود ـ به بخش دوم اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی نهج البلاغه یعنی کلمات قصار اختصاص دارد و با این شماره، بخش کلمات قصار به پایان می رسد. از درگاه خداوند متعال ـ که هر چه توفیق است از اوست ـ خاضعانه درخواست می کنیم به حق جاه و جلال و مقام و منزلت والای حضرت امیر المؤمنین و سید الوصیین سلام الله علیه به شارح معزز، توفیق اتمام  شرح خطبه ها را هم کرامت فرماید. آمین. ضمنا همان گونه که مخاطبان و خوانندگان عنایت دارند، با این شماره، مجموعۀ آثار تفسیری حضرت آیة الله بهشتی به 32 جلد می رسد.

اما جلد سیزدهم نیز از یک پیشگفتار و شرح تعدادی از کلمات قصار ـ که از شمارۀ 359 آغاز و به 481 ختم می شود ـ پدید آمده است. مؤلف بزرگوار در قسمتی از پیشگفتار چنین می نویسند:

« خدایا تو را می ستایم که مرا ریزه خوار خوان دانش بی کران علوی کردی و این قلم قاصر را در راه نگارش شمه ای ناچیز از افاضات مرتضوی به تکاپو واداشتی!

خدایا زبانم از ستایشت الکن و ذهنم از درک کمالات بی نهایتت کودن است، ولی نهج البلاغۀ خلیفه و صاحب لوای پیامبرت در راه های تاریک و پر پیچ و خم، نور افکن است.

خدایا دیر زمانی است که دل به نهج البلاغۀ بندۀ راستنیت پور ابوطالب سپرده و راهی دراز در پیش گرفته ام و به یاری تو تقریبا راه را به نیمه رسانده و نامه ها  و کلمات را به پایان برده ام و اینک سیزدهمین جلد را از آن چه بیانگر اندیشۀ سیاسی و تربیتی علوی است تقدیم خوانندگان می کنم؛ بدان امید که روزی و روزگاری فرا رسد تا آن چه را در زمینۀ سیاست و تربیت از خطبه های یکتا خطیب عالم بشریت فهمیده ام به کتابت در آورم و خود نیز به آن چه نوشته ام پای بند باشم! رسیدن به این هدف بدون یاری تو نه میسور است و نه مقدور.

رسم نگارنده این بوده که در پیشگفتار هر یک از مجلدات، چند بیتی از سروده های خویش ـ در حد یک قصیده ـ تقدیم خوانندگان گرامی کند.» سپس قصیدۀ زیبای خود را تقدیم می کنند که قسمتی از آن چنین است:

دل هوای کوی مولا کرده است / یادی از آن سرو رعنا کرده است

جشن آگاهی و بیداری دل / با سرود عشق برپا کرده است

آن حکیم نامور استاد کل / در کلام خویش غوغا کرده است

آن که با حق بود و حق او را ستود / بندگیّ رب اعلا کرده است.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین

خرداد 1396

احمد بهشتی  

اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد دوازدهم)
سال انتشار:  1398

این مجلد که به شرح حکمت های 222 تا 358 نهج البلاغه اختصاص یافته، شامل یک پیشگفتار 5 صفحه ای و شرح حکمت های نام برده در 600 صفحه است. حضرت استاد مد ظله العالی در قسمتی از پیشگفتار چنین می نویسند:« حقیقت این است که شیفتگان آن امام همام و تشنگان معارف آن برگزیدۀ ملک علّام در میان پیروان مذاهب اسلامی و تابعان  ادیان آسمانی کم نبوده و نیستند.

جرج جرداق مسیحی، حضرتش را صوت العدالة الانسانیة نام داد. در دیداری که بنده و جمعی از فرهیختگان با سران کلیسای کلیسای ارتدوکس در مسکو داشتیم، گفتم: امام اول ما مردم را سه گروه کرده: عالم ربانی، متعلمی که در راه نجات می کوشد، و کسانی که مگس وار در مسیر هر باد حرکت می کنند و از خود اراده ای ندارند. سپس گفتم: امیدوارم که ما و شما یا از گروه اول باشیم یا از گروه دوم، ولی از گروه سوم نباشیم!

هنگامی که نوبت سخن به اسقف رسید، بدون اینکه به سایر گفته ها توجه کند، شیفتگی خود را به کلام مولا نشان داد و گفت: عجب مطلبی از قول امام علی(ع) برای ما نقل کردید!

ابن ابی الحدید که شارح نهج البلاغه است به محضر مولا عرض می کند: ما به خاطر تو همۀ شیعه ها را دوست می دارم. همچنین می گوید: اگر چه معتزله در مسئلۀ تفضیل اختلاف کرده و بعضا متوقف شده اند، ولی ما معتقدیم امام علی(ع) افضل است و درکتب کلامی خود، معنای افضلیت را بیان کرده و گفته ایم که هم از نظر صواب و ثواب و هم از نظر دانش و اوصاف پسندیدۀ اخلاقی از همۀ صحابه برتر است. قطعا اگر جرج جرداق ها و ابن ابی الحدید ها از معرفتی فزون تر برخوردار بودند، از شعاع وجود او و از معارف بی حد و حدودش بهرۀ بیشتری می بردند.

چشم آن داریم که غنای بی منتهای فاعل، قصور بی انتهای قابل را جبران فرماید و در مسیری که با امید به کراماتش گام نهاده، رهایش ننماید.



اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد یازدهم)
سال انتشار:  1397

این مجلد از یک مقدمه و شرح کلمات قصار شمارۀ 101 تا 221 نهج البلاغه پدید آمده است. حضرت استاد در قسمتی از مقدمه چنین می گویند:« خدای را سپاس گزارم که در این مجلد، توفیق شرح 120 حکمت از کلمات قصار نهج البلاغه را به این خادم بارگاه مقدس علوی و شارح اندیشه های ناب مرتضوی عطا فرمود. در مقدمۀ هر یک از مجلدات پیشین، قصیده ای تقدیم محضر خوانندگان گرامی و مدیحه ای هر چند ناچیز ـ همچون قطره ای کوچک در برابر دریایی بی کران ـ تقدیم پیشگاه عالی جاه مولای متقیان، که لنگر زمین و آسمان است، شده. دریغ است که در این مجلد کوتاهی شود.

پای ملخی نزد سلیمان بردن/ عیب است و ولیکن هنر است از موری

ما نمی توانیم کنه وجود آن آیت عظمای حق را درک کنیم، ولی می توانیم از اشعۀ تابناک آن خورشید عالم تاب در حد ظرفیت و بصیرت بهره گیریم. مگر نه این است که از خورشید، نورش را و از دریا، موجش را با دیدگان قاصر خود تماشا می کنیم؟! اگر نهج البلاغه خورشید است، ما به تماشای نورش نشسته ایم و اگر دریاست، ما امواجش را می نگریم.

امام علی(ع) اگر بشر است، تجلی گاه انوار بی کران آفریدگار و مظهر تام اسماء الله است و اگر فوق بشر است، ما را به عرصۀ سیمرغ راهی و بر باب مدینۀ علم نبوی گذری نیست. او همان است که باید او را در کلام ماندگار خالق ـ که مخلوق خود را بهتر از همگان می شناسد ـ و در پیام جاویدان معلم و مرشدش که او را از کودکی زیر نظر داشته و روز به روز پرچمی از اخلاق کریمۀ خود را بر افراشته و او را به اقتدا واداشته بشناسیم. او مولاست. مولای حقیقی کسی است که آزادی بخشد، نه این که طوق رقیت بر پایمان افکند.

کیست مولا آن که آزادت کند/ طوق رقیت ز پایت واکند

ما بعد از پیامبر رحمت، مولایی جز او و جانشینان مععصومش نشناخته ایم، زیر هر چه جست و جو کرده ایم، در میان مدعیان کسی نیافتیم که در خور مولویت و شایستۀ تأسی و اطاعت باشد. و اینک فاش می گویم و از گفتۀ خود خشنود و دل شادم، زیرا بندۀ عشقم و بندۀ عشق از قید هر دو جهان آزاد است.»

حضرت آیت الله بهشتی، سپس قصیده ای زیبا و دل نشین در سی بیت در مدح مولای بی بدیل متقیان و امام عارفان حضرت امیر المومنین علیه آلاف تحیات المصلین تقدیم می کنند که قسمتی از آن چنین است:
صالح المؤمنین مرا مولاست/ آیۀ قرآن بر این سخن گویاست

یاد کن لیلة المبیتش را/ تا بدانی که بر همه آقاست

شاهدی بر رسالت نبوی/ در دو عالم مقام او والاست

گر تو از اهل معرفت باشی/ نیک دانی که حضرتش اولاست

آیۀ «انما» بخوان و ببین/ بر همه مؤمنان علی مولاست

او قسیم بهشت و دوزخ شد/ حق حق او شفیع روز جزاست

شد مقرب به درگه یزدان/ کز هواهای نفس، پاک و رهاست

آن گاه می نویسند:« حق این است که به عجز خود اعتراف و اعلام کنیم که هیچ نظم و نثری را یارای آن نیست که بر بلندای وجودش پر زند و تا قله های عرشی اش بالا رود. آب دریاها را برای تر کردن سر انگشت و شمردن صفحات بی شمار کتاب فضلش کافی نیست.

حقیقت وجود او جامع همۀ حقایق و مجموعۀ همۀ کمالات است. به فرمایش پیامبر اعظم(ع) همان طور که هر امتی را فاروقی و صدّیقی بوده، امت اسلامی را فاروق و صدّیق، علی است. او کشتی نجات این امت و باب حطّه و یوشع و شمعون و ذوالقرنین آخر الزمان است.

از خدای متعال، توفیق پیروی راه او و بهره گیری از رهنمودهای عالی جاه او مسئلت داریم.


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد دهم)
سال انتشار:  1398

این مجلد از یک پیشگفتار و شرح کلمات قصار شمارۀ 41 تا 100نهج البلاغه پدید آمده است. حضرت آیت الله بهشتی پس از تقدیم فصیده ای دلنشین و زیبا به محضر حضرت امیر(ع) در قسمتی از این پیشگفتار می نویسند:« اگر نبود الطاف خفیۀ حق، و اگر نبود عنایات آن مولای مطلق، پیمودن راهی که از شرح نخستین نامۀ نهج البلاغه شروع شد و اینک به صدمین حکمت از کلمات قصار رسیده، بسی دشوار و بلکه غیر ممکن بود. اصل و اساس آن کار عظیم ـ آن هم برای این بندۀ بسیار حقیر ـ همان امدادهای غیبی و همان لطف بی کران اوست!»

سپس زیر عنوانِ" مروری بر کلمات قصار" می نویسند:« سید رضی، منتخبات خود را از کلمات قصار، چهار قسم کرده است: حکمت ها، موعظه ها، پاسخ سؤال ها، و کلمات کوتاهی که بر حسب اغراض مختلف بیان شده است.

اگر حکمت ها را اعم از حکمت نظری و عمل بدانیم، همۀ کلمات قصار، حکمت است. و البته ما در استعمال حکمت، همین معنا را برگزیده ایم و اکر مراد، حکمت های نظری و مسائل عقیدتی باشد، باید بر مبنای گردآورندۀ شریف نهج البلاغه، حکمت را بخشی از کلمات قصار بدانیم. و لا مشاحّة فی الاصطلاح.

این ادیب بزرگ و این سخن شناس سترگ معتقد است کلام والامقام علوی، سه قطبی است: قطب خطبه ها، و اوامر، قطب نامه ها و رسائل، و قطب حکمت ها و مواعظ.

او در همۀ این اقسام، گزینش کرده و ذوق لطیف خود را به کار انداخته، و محاسن کلام را برگزیده است.

گفته اند:" کلامُ علیٍ علیُ الکلام"؛ کلمات قصار امام علی(ع) همع در عرش عُلُوّ و عظمت جای دارد. شاید علت اینکه همۀ سخنان حضرت را سید رضی در یک سطح ندیده، این است که برخی ناقلان و راویان نتوانسته اند شکوه کلام آن امیر کلام را آن گونه که باید و شاید منعکس کنند. اگر خدای ناکرده، قرآن هم مورد دخل و تصرف و نقل به معنا واقع می شد، آن طراوت و لطافتی که اکنون دارد نمی داشت! برخی ناقلان احادیث از حافظۀ قوی و امانت داری بی نظیر برخوردار بوده اند، از این رو توانسته اند در نقل خود، فصاحت و بلاغت الفاظ و ظرافت و لطافت معانی را حفظ کنند، ولی همۀ آن ها چنین نبوده اند. و این کاش همان عنایتی که به ضبط و ثبت و حفظ و تفسیر قرآن می بود، در احادیث هم اعمال می شد. اگر عمر بن عبد العزیز، باب نگارش احادیث و ثبت و ضبط آن ها را نمی گشود، و اگر شیعه در ضبط احادیث معصومین علیهم السلام تلاش نمی کرد، معلوم نیست چه بلایی بر سر سنت معصومین علهیم السلام می آمد.»

سرانجام زیر عنوان" نیایش"، با معبود خویش چنین راز و نیاز می کنند"« بار الها! اکنون که قسمتی نسبتا مهم از راه طولانی بررسی اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نهج البلاغه را پیموده ام، و همواره از الطاف خفیه و جلیۀ تو برخوردار بوده ام، از تو می خواهم که توفیق را از این حقیر سراپا تقصیر سلب نکنی، و اجازه دهی که بقیۀ راه را نیز بپیمایم!

پروردگارا از تو می خواهم که مرا در استنباط و فهم کلمات طیبات علوی یاری فرمایی!

بارخدایا، بر محمد و آلش علیهم السلام به ویژه بر ابوالأئمه و أمّهم، درود فرست.»


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد هشتم)
سال انتشار:  1392

این مجلد از یک پیشگفتار و شرح نامه های 67 تا 79 پدید آمده است. به یاری خدای متعال و عنایات و توجهات حضرت مولی الموالی امیر مؤمنان علی علیه آلاف التحیة و الثناء و السلام، با این مجلد، کل نامه های نهج البلاغه شرح گردید و به اتمام رسید. ما هم خاضعانه و فروتنانه بر آستان کبریایی حضرت حق جل اسمه و عظم شأنه جبهۀ شکر می ساییم و خدای منان را به خاطر این نعمت عظمی که به استاد والا گهر و شارح نیکو مرام و مفسر والا مقام نهج البلاغه، حضرت آیت الله العظمی بهشتی عطا فرموده است، از سویدای جان حمد و سپاس می گوییم و او را قسم می دهیم به حق جاه و جلال و جمال علوی، توفیق اتمام شرح کل این کتاب عظیم القدر و شریف المقام را به وجود ذی جود و پر فیض ایشان عطا فرماید.

باری، حضرت استاد در قسمتی این پیشگفتار ـ که سراسر شور است و عشق و حال و معنویت و احساس پاک و زلال و بیان حقایقی ناب و راست و درست ـ چنین آورده اند:« بارالها، تو را سپاس گزارم که مرا توفیق دادی که با تبیین اندیشۀ سیاسی تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه گامی هر چند کوچک و ناقابل در راه خدمت به معارف ناب و اصیل اسلام بردارم.

بارالها، افتخار می کنم که به پیرانه سر توانستم اوقاتی گران بها را صرف خدمت به آستان قدس علوی کنم و از خرمن پر فیض اندیشه های تابناک حضرت مولی الموالی بهره ها گیرم.

بارالها، زبان و قلم من از حمد و سپاس نعمتی که به من عطا کردی و راه این نگاره را  به روی من گشوده ای قاصر است؛ ولی از اظهار عجز قاصر نیست، و این خود، نشان حمد و شکر است.

بارخدایا، این عبد ضعیف در توان خود نمی دید که بتواند علی رغم همۀ مشکلات و مصائب، 79 نامۀ نهج البلاغه را در هشت جلد شرح دهد؛ آن هم شرحی که منبعش قرآن و حدیث و خود نهج البلاغه است، و نه استفاده از شروح شارحان و تراجم مترجمان.

بارالها، هنگامی که تیر ماه 1391 در دانشکدۀ کشیش های مسکو برای دانشجویان ارتدکس سخن می گفتم، شاهد بودی که این جمله را از حکمت های علوی آوردم و شرح دادم و مترجم به زبان روسی ترجمه کرد: " الناس ثلاثة: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع"( نهج البلاغه، حکمت 147)، مردم سه گروهند: دانشمند ربانی و دانش پسند روحانی و پشه های بادهای گمراهی و نادانی. در آن محفل، که طلاب ارتدکس با اساتید و رئیس و مسئولان آن حوزۀ کشیشی و جمعی از فضلای ایرانی حضور داشتند، اضافه کردم که این سخن از امام اول ما امیر المومنین علی علیه السلام است، و چون وجه مشترک ما و شما تبلیغ دیانت است، امیدوارم به یاری حق، از گروه اول یا دوم باشیم، و نه از گروه سوم! هنگامی که نوبت سخن به اسقف رسید، پیدا بود که از شنیدن کلام حضرت مولی الموالی به وجد آمده است، زیرا از من به خاطر استناد به آن سخن حکیمانه تشکر کرد و نشان داد که بدون این که ادعایی داشته باشد، آرزومند است که از گروه سوم نباشد! با این اتفاق متوجه شدم که حکمت های ناب نهج البلاغه جاذبه ای بسیار قوی دارد، به طوری که می تواند همۀ پیروان ادیان توحیدی، بلکه همۀ افراد نوع انسانی را به خود جلب کند، پس چرا از بیان و نشر آن ها کوتاهی کنیم و ذائقۀ تشنگان حکمت را به آن ها شاداب نسازیم؟!

بارالها، تو خود شاهد بودی که در بیشتر اوقاتی که مشغول شرح نامه و بیان اندیشه های سیاسی تربیتی علوی و استخراج و اصطیاد نکته ها بودم،  به همراه اشک قلم، از دیدگانم اشک جاری بود؛ چرا که سیمای مبارک و بسیار مظلومانۀ آن محبوب همۀ محبان و آن معشوق همۀ عاشقان چنان در برابرم مجسم می شد که مرا از خود بی خود می کرد، و طاقتم به طاق می رسید، و دلم پروانه وار در پرتو شمع وجود ذی جودش می سوخت و می گداخت.  این جاست که آرزوی فنا در شعاع شمس ولایت و شمسۀ عنایت می کردم؛ بلکه می خواستم از فنا هم فانی شوم؛ بلکه در آینۀ تمام نمای وجودش جمال حق مطلق را شهود کنم!»



اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد هفتم)
سال انتشار:  1391

این مجلد شامل یک مقدمه و شرح نامه های 54 تا 66 نهج البلاغه است. شارح نکته سنج و ژرف بین نهج البلاغه، در قسمتی از مقدمه چنین نگاشته اند:« به نظر ما نهج البلاغۀ سید رضی که تالی قرآن است، در میان فضایل علوی از هر فضیلتی برتر و بالاتر است؛ فضیلتی که چشمی برتر از آن را ندیده و گوشی نشنیده است. از زمانی که این جانب وارد عرصۀ شرح نامه های نهج البلاغه و کنکاش در اندیشه های سیاسی ـ تربیتی علوی در آن ها شده ام، بر عشق و ارادتم به مولای مظلومان به مراتب افزوده تر شده و اکنون که در این مجلد به نامۀ 66 رسیده ام، احساس می کنم  که در برابر شخصیتی نامتناهی قرار گرفته ام که هر چه بیشتر در آثار شکوهمندش سیر می کنم با ابعاد تازه ای از اوصاف و فضایل او آشنا می شوم؛ ولی هیهات که به کنه وجودش پی ببرم. پس بهتر است که خاضعانه به محضرش عرض کنم:

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست/ که تر کنیم سر انگشت و صفحه بشماریم»




اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد ششم)
سال انتشار:  1390

این جلد، شرح نامۀ 53 ، یعنی نامۀ امیر المؤمنین به مالک اشتر و طولانی ترین نامۀ نهج البلاغه است. شارح محقق و مدقق اندیشه های سیاسی ـ تربیتی علوی، این نامه را « منشور سیاسی امام علی(ع)» نام نهاده، آن را  همانند نامه های قبل با توجه به موضوعات مختلف به بخش های گوناگون تقسیم کرده اند. این موضوعات از این قرار است: «طولانی ترین و زیباترین نامه، خلاصه و چکیدۀ فرمان، خودسازی و تجلیه، خودسازی و تخلیه، درس عبرت، اخلاق ویژۀ حکومتی، فرمانروایی در پرتو عفو و گذشت، آثار شوم خود بزرگ بینی، سرانجامی بد فرجام، انصاف و رستگاری، محبوب ترین کارها، خواص بی خاصیت و تودۀ پر جذابیت، لزوم عیب پوشی و وجوب طرد عیب جویان، بدترین و نیکوترین وزیران، برگزیده ترین وزیران، جایگاه نیکوکار و بدکار، حسن ظن متقابل، طبقات اجتماعی، جایگاه طبقات و همبستگی آن ها و مانند آن.» مجلد ششم از یک مقدمه و شرح نامۀ 53 نهج البلاغه پدید آمده است. مقدمه در 7 صفحه به نگارش در آمده است.

حضرت آیت الله بهشتی در قسمتی از مقدمه چنین آورده اند:« خدای را سپاسگزارم که امسال هم با نگارش نامۀ 53 نهج البلاغه در تبیین اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی، گام دیگری برداشته شد. اگر در نامۀ 31 مباحث تربیتی و اخلاقی موج می زند و تربیت سیاسی نیز در پرتو آن مباحث مطرح می شود، در نامۀ 53 مباحث سیاسی برجستگی و برازندگی دارد و سیاست با اخلاق و تربیت یک کاسه شده است و این نشان می دهد که در اسلام، نه سیاست از اخلاق و تربیت جداست، و نه اخلاق و تربیت از سیاست فاصله دارد. اگر نامۀ 31 را منشور تربیت نامیده ایم، به جاست که نامۀ 53 را منشور سیاست بنامیم، ولی هشدار می دهیم که این هر دو، یک نورند در دو مشکات، یا یک روح اند در دو کالبد. مگر بدون تربیت اسلامی می توانیم به سیاست اسلامی برسیم، و یا بدون سیاست اسلامی، تربیت اسلامی تحقق پذیر است؟ امام علی(ع) با نکارش دو نامۀ 31 و 53 ثابت کرد که هم اسوۀ تعلیم و تربیت است، هم الگو معلم سیاست.»




اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد پنجم)
سال انتشار:  1389

در جلد پنجم، پس از درج یک پیشگفتار کوتاه، نامه های 42 تا 52 شرحی جامع و عمیق و سلیس فراهم آمده است. استاد در ابتدای پیشگفتار چنین آورده اند:« نهج البلاغه را نباید به حجم کوچک یا متوسطش نگریست؛ بلکه به حق باید گفت:« بحری است ژرف و بی کرانه در کوزه ای؛ چرا که انشاء کنندۀ خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن، جهانی بود بنشسته در گوشه ای! صاحبان اندیشه و قلم، شروح بسیاری به لسان پویای تازی و زبان شیرین فارسی بر نهج البلاغه نگاشته اند و باز هم خواهند نگاشت و جریان این سنت حسنه تا نفخ صور در کلام جان ها استمرار می یابد؛ ولی نه به معنای تکرار مکررات ، بلکه هر کسی با بینشی تازه و بیانی نو در اعماق آن بحر محیط به کاوش پرداخته و نوآوری هایی کرده است. آری:

 یک نکته بیش نیست غم عشق و ای عجب/ کز هر کسی که می شنوم نا مکرر است»

 سپس می افزایند:« من نمی دانم به شاگردان مکتب نهج البلاغه توصیه کنم که علی را به نهج البلاغه اش بشناسند یا نهج البلاغه را به علی. هر کس امام علی را به عنوان قهرمان فنون سخن و پهلوان ناوردگاه نظم و نثر و رجز و وعظ و حکمت بشناسد، ناخوانده و ناشنیده تصدیق می کند که چنان شخصیتی کلامش فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است. هر کس که سخن شناس باشد و بدون توجه به این که گوینده و پدید آورنده کیست، نهج البلاغه را بخواند، در برابر او سر تعظیم فرود می آورد و بر نبوغ و ابتکار و طبع لطیف و ذوق شریفش درود می فرستد و آیت اعجاز را در جبینش قرائت می کند. از هزار دستانِ گلشن عصمت، چه انتظاری جز این می توان داشت؟!»

در مجلد پنجم، متناسب با نامه های 42 تا 52،  موضوعات زیر به بحث و بررسی گذاشته شده است: «جا به جایی یک نیروی کارآمد و مخلص، هشدار به حاکم فیروز آباد فارس، هشدار به زیاد بن ابیه، نامه ای به عثمان بن حنیف انصاری فرماندار بصره، سیمای زیبای مالک اشتر، وصیتی دیگر در بستر شهادت، معاویه و گرایش دروغین به قرآن، عمروعاص در تنگنای حرص و آز، نامه ای به مرزبانان، برنامۀ کارگزاران خراج، و برنامۀ نماز جماعت.»



اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد چهارم)
سال انتشار:  1388

جلد چهارم از یک مقدمه ـ که خرداد ماه 1388 نگاشته شده ـ و 10 فصل مشتمل بر شرح نامه های 32 تا 41 نهج البلاغه سامان یافته است. حضرت آیت الله بهشتی در بخشی از مقدمۀ جلد چهارم چنین می نویسند:« نامه های نهج البلاغه، دو جبهه را به ما می شناساند: یک جبهه اهل انصاف و موالات و اطاعت بودند. این ها با امام علی(ع) همان گونه رفتار کرده اند که اگر پیامبر خدا در میان آن ها بود، و امام علی(ع) را مظهر موالات پیامبر خدا(ص) می دیدند. جبهۀ دیگر جبهۀ جاحدان و ظالمان و معادیان و عاصیان بود. این ها نه به پیامبر عقیده ای داشتند، نه به علی. تنها ممکن بود در برابر پیامبر به نفاق روی آورند، ولی بعد از آن بزرگوار پردۀ نفاق را از چهرۀ شوم خود برداشته اند. در این مجلد ده نامه را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. مخاطب نامۀ 32 و 37 معاویه است که همواره ماسک نفاق بر چهره داشته و اینک در مقابل مظلوم ترین مظلومان تاریخ به پا خاسته است. مخاطب نامۀ 39 عمرو عاص است... نامۀ 36 را در پاسخ نامۀ برادرش عقیل نوشته است. نامه های 40 و 41 دردمندانه است؛ چرا که از خیانت بعضی از همراهان ناهمراه و در تخلف بعضی از خویشاوندان بیگانه خبر می دهد. نامۀ 38 خطاب به اهل مصر است. نامه های  34 و 35 در ارتباط با محمد بن ابوبکر است. نامۀ 33 خطاب به قثم بن عباس حاکم مدینه است. خوانندۀ گرامی با مطالعۀ آن چه در این مجلد در تفسیر و شرح نامه های مزبور نوشته شده، با حقایقی بسیار مهم آشنا می شود و نگارنده امیدوار است با قلم ناقابل خود، عرض ارادتی به حضرت مولا کرده و خدمتی انجام داده باشد. اندیشۀ سیاسی و تربیتی امام علی(ع) ـ که سخنش تالی قرآن است ـ بسی والاتر و برتر از این است که مرغ اندیشۀ یک بشر عادی بتواند بر فراز یا در حریمش پرواز کند، ولی:   آب دریا اگر نتوان کشید   هم به قدر تشنگی باید چشید....»  


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد سوم)
سال انتشار:  1389

جلد سوم، حاوی شرحی جامع و کاربردی بر نامۀ 31  نهج البلاغه است که شارح کتاب، آن را «منشور تربیت علوی» نام نهاده اند. این مجلد نیز شامل یک پیشگفتار و شرح موضوع بندی شده و ساختارمند نامه است. در قسمتی از پیشگفتارـ که مهر ماه 1389 نگارش یافته ـ  چنین آمده است: «نگارنده در برابر اندیشه های بلند علوی همواره احساس عجز می کند و اگر نبود تأییدات مقام اعظم ولایت، و عنایات صاحب اورنگ امامت، همین اندازه هم ـ که چون قطره ای است از دریای بی کران دانش باب مدینۀ علم پیامبر اعظم(ص) ـ ممکن نبود.

پدران و مادران واقعی و مربیانی که به آیندۀ نسل نو خاسته چشم دوخته اند، و فرزندانی که می خواهند تحقق بخش آرمان های اسلاف صالح خود باشند، از مطالعۀ متن و شرح نامۀ 31 بی نیاز نیستند؛ چرا که بارها در لا به لای کتاب تذکر داده ایم که نامۀ 31 را باید به عنوان وصیت یک پدر نوعی به یک فرزند نوعی مطالعه کنیم، نه به عنوان وصیت یک پدر شخصی به یک فرزند شخصی؛ چرا که در صورت اول، فایدۀ آن، نوعی و عمومی است، و وصیتی است ماندگار برای همۀ قرون و اعصار و امصار، و همواره به زبان روز با همگان، به ویژه دو نسلی که یکی جای گزین دیگری می شود، سخن می گوید؛ حال آن که در صورت دوم، باید با نگاه تاریخی و به عنوان چیزی که نزدیک چهارده قرن از تاریخ آن می گذرد و ارتباطی با دیگران ندارد نگریسته شود. قطعا مخاطب نامه همۀ نونهالان امت، بلکه نوخاستگان بشریت است. تو گویی برنامه ای تربیتی است برای همۀ مربیان و متربیان در همۀ روزگاران.»

نامۀ 31 نیز بعد از ترجمه و بیان شأن نزول، بر اساس محورها و موضوع های مندرج در نامه به بخش های مختلف و متنوعی تقسیم شده است؛ محورها و موضوع هایی مانند: از پدری سالخورده به فرزندی جوان، فرزند، تمام هستی پدر، سفارش به تقوا و یاد خدا، اسباب حیات و نورانیت دل، با کاروان گذشتگان، چهار دستور سرنوشت ساز، امر به معروف و نهی از منکر، دین شناسی و شکیبایی، پناهگاه محکم، بهترین سخن و بدترین علم، قلب پاک جوان، پدری مهربان  و کوله باری از علم  و تجربه، ادب آموزی و تعلیم قرآن و احکام، شبه زدایی و پاسداری از عقیده، محبوب ترین فراز وصیت امام علی، دنباله روی سلف صالح یا تحقیق و اجتهاد، اخلاص و اغتنام فرصت...


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد دوم)
سال انتشار:  1387

جلد دوم از یک پیشگفتار و شانزده فصل تشکیل شده است. پیشگفتار در 22 بهمن ماه 1386 نوشته شده است. استاد در ابتدای پیشگفتار چنین آورده اند:« اکنون در هزارۀ دوم صدور خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغۀ مولا به سر می بریم. چرا به نهج البلاغه رجوع می کنیم و چه نیازی به آن داریم؟ آیا هدف تاریخ دانی و تاریخ نگاری است؟ آیا هدف، تنها آشنایی با سیمای حکومت علوی است؟ آیا هدف صرفا شناخت اندیشه های سیاسی امام علی(ع) است؟ یا این که نهج البلاغه، پس از قرآن، درس هایی است بسیار آموزنده در بعد پرستش، اخلاق، تعلیم و تربیت، سیاست، اقتصاد، حقوق فردی و اجتماعی برای همۀ انسان های روی زمین از اولین و آخرین و آن ها که اکنون در روی این کرۀ خاکی زندگی می کنند و آن هایی که بعدا خواهند آمد، باید از آن ها الهام بگیرند و با آگاهی کامل، راه و رسم سعادت را بپیمایند و به سوی قلۀ کمال صعود کنند؟

ما به پیروی از همۀ علویان تاریخ، به نهج البلاغه هم نگاه علمی داریم هم نگاه برنامه ای. ما با الهام از نیایش ماندگار امام علی(ع) و به پیروی از راه و رسم حضرتش، هدفی جز قرار دادن معالم دین در جایگاه خود و رهایی بندگان مظلوم از ظلم ظالمان و نجات انسان های مستضعف از استضعاف مستکبران و اجرای حدود فراموش شدۀ الهی نداریم.

نهج البلاغه، الهام بخش انسان های مظلوم و محروم، در ظلم ستیزی و حرمان براندازی است.

نهج البلاغه، پرچم برافراشتۀ انسان های آزادی خواه و حق جو و باطل ستیز است.

نهج البلاغه، درس آموز راهبان شب و شیران غول افکن روز است.

نهج البلاغه، استوار نامۀ سفیران هدایت و درس آموز ارباب فنون بلاغت و خطابت و کتابت است.

نهج البلاغه، تلطیف کنندۀ سیاست سیاست مداران و تعدیل کنندۀ روابط مردم و زمامداران و بسترساز رشد و ترقی و تعالی آدمیان است.... اینک جلد دوم را که گزارش شانزده نامه از یادگارهای بی مانند علوی است و بعضا بر اثر توطئه های دشمنان، از خزانه های خلفای اموی سر در آورده است، در معرض استفادۀ علاقه مندان قرار می دهیم، باشد که این خدمت ناقابل، مقبول بارگاه کبریایی افتد و آرزویی که امام علی(ع) در نیایش خود بیان کرد، تحقق یابد؛ همان آرزویی که طلیعۀ تحقق آن را در ایران اسلامی نظاره گریم وامید داریم که با بیداری همه جانبۀ مسلمانان و پایمردی شیعیان و همت و فداکاری ایرانیان ـ که در راه خدمت به اسلام، سوابقی درخشان دارند ـ در سراسر عالم اسلام، بلکه هفت اقلیم جهان، محقق گردد و صد البته که این راه دراز، تا برپایی دولت حضرت مهدی(ع) ادامه می یابد.»

در این مجلد، نامه های پانزدهم تا سی ام شرح داده شده است. عناوین نامه ها به این قرارند: نیایش و نبرد، پنج دستور حماسی، تحقیر معاویه و تکریم خاندان وحی، با دشمنان مروت با دوستان مدارا، خط سوم، کیفر خیانت، چند دستور سرنوشت ساز برای زندگی، جایگاه حقیقی غم و شادی، وصیت در بازپسین نفس، وصیت در مراجعت از صفین، منشور جمع آوری صدقات و زکات، به یکی از عاملان زکات، اخلاق اجتماعی مسئولان، فضایل بنی هاشم و فضایح بنی امیه، اخطار به اهل بصره، و اتمام حجت با معاویه شرح و تبیین گردیده است.   


اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه( جلد اول)
سال انتشار:  1388

به یاری خدای متعال، از این جا معرفی سلسله مجلدات «اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی» را آغاز می کنیم. مجموعه نوشتارهایی که آیت الله العظمی بهشتی از سال 1385 کلید زدند و با نگاهی محققانه، حکیمانه و عاشقانه در دریای ژرف و کران نا پیدای نهج البلاغه، سبّاحی و غواصی کردند و گوهرهایی ثمین و گرانسنگ به کف آوردند و در معرض دید و آگاهی دل شیفتگان مکتب ناب علوی نهادند.از میان قوت ها و امتیازهای خاص این شرح، می توان به شیوایی و روانی قلم، نگارش ادیبانه و دلنشین و جذاب، جامعیت و همه جانبه نگری در مباحث، روش اجتهادی و استدلالی در تبیین نکات و مطالب، نو آوری های محتوایی، دسته بندی منظم موضوعات مختلف استخراج شده از دل نامه ها، کلمات قصار، و خطبه ها، بیان شرح صدور هر کدام از نامه ها، کلمات قصار و خطبه ها اشاره کرد. چون نهج البلاغه، شامل سه بخش یعنی خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار است، شارح محترم نیز بر این مبنا کار خود را آغاز کردند، اما نه از خطبه ها که از نامه ها.  چرا؟  حضرت استاد در پیشگفتار مجلد اول این سلسله نوشتارها، خود به این سوال پاسخ داده اند:« حقیقت این است که دوست می داشتم این کار را از ابتدای نهج البلاغه آغاز کنم و البته قدری گسترده تر، به طوری که اندیشه های توحیدی، اخلاقی، اقتصادی، علمی و فلسفی علوی را هم در بربگیرد، ولی از آن جایی که این کار، عظیم بود و بیم آن می رفت که عمر وفا نکند، به همین بخش اکتفا شد. مگر نه مرحوم استاد، علامه جعفری ، کار شرح و تفسیر نهج البلاغه اش نا تمام ماند و دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت و مگر نه محقق لاهیجی، شرح بسیار عمیق و گران مایه اش بر تجرید الاعتقاد خواجۀ طوسی را به پایان نرساند و دیده بر جهان فانی فرو بست؟» با این منطق است که حضرت علامه بهشتی ادام الله ظله الشریف، شرح ها را به دو موضوعِ سیاسی ـ تربیتی محدود نموده و به علاوه، از نامه ها شروع می کنند. این پیشگفتار حدود 30 صفحه شده و دو موضوع به بحث گذاشته شده است: نهج البلاغه و کوفه.

استاد در بارۀ نهج البلاغه چنین آورده اند:« نهج البلاغه کتابی است که دین و دنیا را به هم پیوسته و دنیا و آخرت را در هم ادغام کرده، تا اهالی این کرۀ خاکی بدانند که نه دین داران حق دارند دنیا را یله و رها کنند و نه دنیا مداران  از دین خدا بی نیازند و نه شیفتگان زرق و برق این عالم خاکی از سفر به آخرت معافند و نه کاروانیان آخرت می توانند دنیا را نادیده بگیرند؛ بلکه دنیا خانۀ عبور و آخرت خانۀ قرار و استقرار است و انسان معتدل و کمال جو، چاره ای ندارد که از دنیا برای آخرت  توشه برگیرد و این جا را جای کشت  و آن جا را جای درو بشناسد و به این نظام غیر قابل تغییر الهی پای بند باشد.»

در جلد اول، 14 نامۀ نهج البلاغه شرح شده است. عناوین 14 گانۀ هر کدام از نامه ها به این قرار است: آغاز فتنه ها، سپاس گزاری و قدر شناسی از مردم، تجمل گرایی شریح قاضی، سیاست نظامی و دفاعی، وظیفۀ فرمانداران، مردم سالاری علوی، پاسخ دندان شکن به موعظۀ دروغین معاویه، نامه ای به جریر، فتنه انگیزی معاویه و افشاگری علوی، موعظه های علوی و پاسخ به معاویه، سیاست و تاکتیک جنگی، چند رهنمود سرنوشت ساز به یک فرمانده، شخصیت ممتاز مالک اشتر، و منشور جنگی امام علی(ع).

گفتنی است که شرح نامه های نهج البلاغه در 8 مجلد و شرح کلمات قصار در 5 مجلد به اتمام رسیده است. کل 8 مجلد نامه ها و 3 مجلد از مجلدات کلمات قصار چاپ و منتشر شده و 2 مجلد باقی مانده نیز در دست چاپ است. استاد هم اکنون مشغول شرح خطبه ها هستند. از درگاه ایزد منان، خاضعانه مسئلت می کنیم که به حق وجود پاک و عزیز مولا امیر المؤمنین علی علیه آلال التحیة و السلام به ایشان، توفیق شرح کامل نهج البلاغه عطا فرماید.



انسان در قرآن
سال انتشار:  1361

کتاب انسان در قرآن، در حقیقت موضوع انسان را با روش تفسیر موضوعی از زوایا و ابعادی مختلفی که این کتاب آسمانی و الهی به وی و ماهیتش نگریسته به بحث و بررسی نهاده است. در این کتاب، بسیاری از مباحث مهم دانش انسان شناسی از منظر قرآن کریم از قبیل: انسان و آگاهی، از عجله آفریده شدن انسان، بهترین بودن یا نبودن انسان در میان مخلوقات، در خسران و زیان بودن انسان، آزادی، انسان و بلاها، در تکاپو بودن ، هلوع بودن، بار امانت را به دوش کشیدن، فنا پذیر بودن، فطرت الهی داشتن، دلیل مسجود ملائکه واقع شدن، راز آفرینش انسان، و فاعلیت وی بر مبنای آیات قرآن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

ترجمۀ تفسیر مجمع البیان( جلد پانزدهم)
سال انتشار:  1352

و سرانجام جلد چهاردهم به ترجمۀ تفسیر آیات اول تا پایان سورۀ مبارکۀ کهف و نیز آیات اول تا 98 سورۀ مبارکۀ مریم اختصاص یافته و مجموعا در 216 صفحه در اسفند ماه 1352به چاپ رسیده است.

حضرت علامه بهشتی در پایان ترجمۀ پانزدهم و نهایی تفسیر مجمع البیان چنین نوشته اند: « تمام شد ترجمۀ جلد ششم تفسیر مجمع البیان در آریا شهر تهران در خانۀ شمارۀ 10 واقع در خیابان 12 در صبح روز سی ام ماه مبارک رمضان مقارن اذان صبح  به سال 1391 هجری قمری به دست بندۀ مذنب احمد بهشتی.»

این همت استوار و راسخ ما را به یاد این فرمایش مولا امیر المؤمنین علی علیه السلام می اندازد که:« من شرفت همته عظمت قیمته» هر کس همتش بلند تر باشد ارزشش بزرگ گردد. و نیز: «قدر الرجل علی قدر همته» قدر و منزلت مرد به اندازۀ همت اوست.( غرر الحکم و درر الکلم، ج2، ص 1575) آری: همت بلند دار که از همت بلند/ مردان روزگار به جایی رسیده اند.

ترجمۀ تفسیر مجمع البیان( جلد پنجم)
سال انتشار:  1351

تفسیر مجمع البیان، تالیف مفسر بزرگ عالم تشیع، شیخ ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی رحمت الله علیه، متوفای سال 548 هجری قمری است. تفسیر مجمع البیان از جمله تفاسیر بسیار معتبر و حائز اهمیت در جهان اسلام و به ویژه جهان تشیع است. اما پیش از معرفی ترجمۀ شماری از مجلدات تفسیر مجمع البیان که از سوی حضرت آیت الله بهشتی انجام شده، خالی از لطف نیست خاطرۀ شنیدنی و جالب ایشان را در خصوص ترجمۀ این مجلدات از نظر بگذرانیم. در سال 1382 رادیو فرهنگ، مصاحبۀ مفصلی با حضرت آیت الله بهشتی در بارۀ ابعاد و زوایای گوناگون علمی و سیاسی و اجتماعی ایشان انجام داد. در بخشی از این برنامه، ایشان خاطرۀ خود را از ترجمۀ تعدادی از مجلدات تفسیر مجمع البیان این گونه بازگو نمودند:«این هم خاطرۀ خوبی است. ماه رمضان 1352 در یکی از مساجد تهران در آریا شهر( صادقیۀ کنونی) هم نماز می خواندم هم منبر می رفتم. آقای شمس فراهانی که از ناشرین تهران است با میزبان ما  دوست بود. یک شب افطار دعوت شده و آمده بود آن جا. من و ایشان هم یکدیگر را نمی شناختیم.  والبته او دورادور مرا می شناخت. وقتی آمد گفت به به! چه خوب شد من شما را دیدم! من دارم این تفسیر مجمع البیان را ترجمه می کنم و به هر کدام از علما و مولفین و مترجمین یک جلد دادم که ترجمه کنند. من سه هزار تومان برای هر ترجمه می دهم وجلد اول این تفسیر را آقای نوری همدانی و آقای مفتح مشترکا ترجمه کرده اند و من در دو جلد چاپی کرده ام. آقای مفتح که شهید شد و آقای نوری هم الآن از آیات و مراجع قم هستند.  جلد دوم را هم شما برای من ترجمه کنید.  گفتم من حرفی ندارم. برایت ترجمه می کنم و من سریع هستم در ترجمه. فکر نکن من اگر ترجمه کنم یک سال طول می کشد. من یکی دو ماه دیگر تحویلت می دهم! ولی شرط دارد. شرطش این است که من خیلی آرزو دارم بروم زیارت بیت الله الحرام ولی پول ندارم و شما عهد کنید که این پول را به من ندهید بلکه بدهید به یکی از این کاروان های تهران و اگر هزار تومان هم لازم شد خودم تهیه می کنم. گفت من حتما این کار را می کنم و شما هم حتما ترجمه را انجام بدهید. گفتم بسیار خوب و خیلی خوشحال شدم. اما حقیقش این بود که یکی دو روز قبلش شب نشسته بودم این دعا را می خواندم: وارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام! این را که خواندم یک دفعه زد به سرم. گفتم خدایا من از بچگی هر چه یادم هست همیشه این دعا را خواندم  و هی گفتم خدایا امسال و هر سال زیارت خانۀ خودت را نصیبم کن. تو یک بارش را هم ندادی! چرا باید این طور باشد؟! ما این همه بخواهیم و هیچ وقت انجام نگیرد! واقعا این را با یک دل شکسته ای گفتم. همان شب خواب دیدم که چمدانم را بسته ام و دست گرفته ام و دارم می روم زیارت بیت الله! بعد که بیدار شدم اهمیتی به این خواب ندادم و گفتم این لابد عکس العمل آن حرف هایی بود که در بیداری زدم. و یکی دو روز بعد هم آقای شمس فراهانی آمد و این صحبت مطرح شد و فهمیدم خوابم درست بوده است. و من تتمۀ ماه رمضان و چند روزی بعد یعنی یک ماهه، جلد  دوم را ترجمه کردم و گذاشتم در اختیار ایشان و به هر حال از برکت ترجمۀ آن جلد تفسیر مجمع البیان ما هم مشرف شدیم به بیت الله الحرام!»

در جلد پنجم، تفسیر آیات اول تا نود و ششم سورۀ مبارکۀ نساء ترجمه شده و در 320 صفحه به چاپ رسیده است.



ترجمۀ تفسیر مجمع البیان( جلد چهاردهم)
سال انتشار:  1352
جلد چهاردهم به ترجمۀ تفسیر آیات 66 تا پایان سورۀ مبارکۀ نحل و نیز آیات اول تا آخر سورۀ مبارکۀ بنی اسرائیل اختصاص یافته و مجموعا در 231 صفحه در تیر ماه 1352به چاپ رسیده است. 


ترجمۀ تفسیر مجمع البیان( جلد دهم)
سال انتشار:  1351

جلد دهم به ترجمۀ تفسیر آیات 148تا پایان سورۀ مبارکۀ اعراف و نیز ترجمۀ تفسیر آیات نخست تا 75 سورۀ مبارکۀ انفال اختصاص یافته و در مجموع در 280 صفحه به چاپ رسیده است. ضمنا در این مجلد، حضرت علامه آیت الله بهشتی مقدمه ای عالمانه و محققانه در 22 صفحه نگاشته اند که شامل پنج موضوع به ترتیب زیر است: تفسیر و ضرورت دین آن، گفتاری از لجنۀ تصحیح، بیوگرافی محقق، گفتاری از دارالتقریب به قلم استاد بزرگوار محمد تقی قمی، و مقدمه به قلم استاد بزرگوار شیخ محمود شلتوت. در قسمتی از مطالب شیوا و درخشانی که در موضوع اول نوشته اند در بارۀ طبرسی چنین می گویند:« مفسر بزرگ شیعه و ایرانی مرحوم طبرسی، با استفاده از اطلاعات و نظریات مفسران پیش از خود، دینی که در این راه داشت ادا کرد و انصافا علم تفسیر را از نردبان تکامل، چندین درجه بالا برد. هنوز تفسیر مجمع البیان به عنوان دائرة المعارف بزرگ قرآن و گنج گرانبهای معارف اسلامی مورد استفاده و بهره برداری دانش پژوهان و محققان است. در دنیای امروز ارزش یک دانشمند به این است که همواره طالب کشف حقیقت باشد و برکنار از غوغای تعصب و جمود، راهی را که در پیش دارد بپوید. این کار ارزش فراوان دارد و تحسین و آفرین مخالف و موافق را به خود جلب می کند. مفسر بزرگ قرآن ما این توفیق بزرگ را به دست آورده و کارش در خورتحسین و تمجید همۀ مسلمانان جهان است.» گفتنی است که پایان این مقدمه، تاریخ مهر ماه 1350 شمسی و پایان مجلد نهم، 20 بهمن ماه 1350 خورده است.



ترجمۀ تفسیر مجمع البیان( جلد سیزدهم)
سال انتشار:  1352

جلد سیزدهم به ترجمۀ تفسیر سورمبارکۀ رعد، ابراهیم، حجر و آیات یکم تا 165 سورۀ مبارکۀ نحل اختصاص یافته و مجموعا در 288 صفحه به چاپ رسیده است.



صفحه 1 از 2اولين   قبلي   [1]  2  بعدي   آخرين