جایگاه عقل در دین از منظر علامه طباطبائی

جایگاه عقل در دین از منظر علامه طباطبائی

جایگاه عقل در دین از منظر علامه طباطبائی

سخن جانشین سردبیر

علامه طباطبائی، بزرگترین فیلسوف معاصر مسلمان، دارای شخصیتی ذوابعاد بود. بی‌تردید، می‌توان او را یکی از میوه‌های شجره‌ی طیبه‌ی دین مبین اسلام به شمار آورد. در این دین به هر سه مشرب شریعت، عقلانیت و عرفان  کاملاً توجه شده است. در حالی که برخی اندیشمندان مسلمان در یکی از این سه راه گام نهاده‌ و از دو راه دیگر غافل مانده‌اند، علامه طباطبائی هم در مقام عمل و تکوین شخصیت خود و هم در مقام نظر و تعلیم معارف دینی، در هر سه طریق شریعت، عقلانیّت و عرفان  تقیّد و تمحّض چشمگیری داشته است. در این مختصر، ضمن اشاره به دیدگاه علامه در باره‌ی سه مشرب مورد نظر، جایگاه عقل در دین از منظر ایشان را برمی‌رسیم.                     

راه‌های سه گانه، برای درک حقایق دینی

از نظر علامه طباطبایی، قرآن کریم در تعلیمات خود برای درک حقایق و مقاصد دینی، سه راه در دسترس پیروان خود قرار داده است. این سه راه عبارتند از: ظواهر دینی، حجت عقلی و کشف معنوی. منظور علامه از ظواهر دینی آیاتی نظیر «آمنوا بالله و رسوله» و یا «اقیموا الصلاة» می‌باشند که بر اساس آنها، فرمانروایی خداوند مقتضی حجیت این بیانات لفظی است. (ر.ک: طباطبائی، 1376، ص 78)  ایشان در تبیین چرایی حجیت ظواهر دینی می‌گوید: «این نحو بیان برای پیروان حقیقی اسلام و شاگردان مکتب قرآن که از راه علم و یقین حقانیت اسلام و کلام الله بودن قرآن را به دست آورده‌اند قابل هضم است... چرا که می‌دانند هر چه خداوند بگوید، اگر امری است «تکوینی» وجود خارجی اش همان گفت اوست بدون مغایرت و اگر امری «تشریعی» است، همان صلاح و فساد خارجی است که به قالب امر و نهی در آمده است». (طباطبایی، 1387،ص48) در تعریف عارف- که از راه کشف معنوی به حقایق دست می‌یابد- علامه می‌گوید: «عارف کسی است که خدا را از راه مهر و محبت پرستش می‌کند و نه به امید ثواب یا ترس از عقاب. لذا عرفان راهی است برای پرستش و درک حقایق ادیان» (طباطبایی، 1376، ص 109)

 

جایگاه عقل در دین

آیات قرآن کریم و نیز سخنان مأثور از معصومین (علیهم السلام)، تأکید وافری بر تعقل و نقش آن در فهم حقایق دینی دارند. با اندک التفاتی به آیاتی نظیر: «ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لایعقلون». بدترین جنبندگان، نزد خداوند کسانیند که از شنیدن و گفتن حرف حق کر و لالند و تعقل نمی‌کنند. (الانفال،22) و همچنین روایاتی مانند: «ان لله علی الناس حجتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فامّا الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة و اما الباطنة فالعقول». همانا خداوند دو حجت در بین مردم قرار داده است؛ یکی حجت ظاهری که عبارت است از رسولان و دیگری حجت باطنی که عبارت است از عقل (کلینی، 1388 ، ج 1، ص12)، می‌توان به اهتمام جدّی دین مبین اسلام به عقل و بکارگیری آن در درک مسائل مختلف دینی پی برد.

علامه معتقد است، قرآن کریم تفکر عقلی را امضاء کرده و آن را جزء تفکر دینی قرار داده است؛ چنانکه تفکر عقلی نیز- پس از آنکه حقانیت و نبوت پیغمبر (ص) را تصدیق کرد- ظواهر قرآن کریم و بیانات پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت گرامیش(ع) را در صف حجتهای عقلی قرار می‌دهد. (ر.ک: همان،100)

ایشان، در معنای عقل می‌گوید: «کلمه عقل در لغت به معنای بستن و گره زدن است. به همین مناسبت ادراکاتی که انسان دارد و آنها را در دل پذیرفته و پیمان قلبی نسبت به آنها بسته، عقل نامیده‌اند و نیز مدرکات آدمی را و آن قوه‌ای را که در خود سراغ دارد و بوسیله آن خیر و شر و حق و باطل را تشخیص می‌دهد عقل نامیده‌اند.» (طباطبایی، بی تا، ج2، ص371) به اعتقاد وی، در صورتی عقل می تواند حقیقت را درک کند که قوای دیگر از جمله خشم، شهوت، حرص و تکبر بر نفس او غلبه نکند و عقل از سلامت فطری برخوردار باشد. (ر.ک: همان، صص376-374)

از دیدگاه علامه طباطبایی، واقع بین بودن و شعور استدلالی انسان -که مقتضای فطرت و آفرینش اوست- موجب شده که توجه اسلام را به راه استدلال آزاد جلب کند و پیروان خود را به اتّخاذ این راه ترغیب و بر این راه تأکید نماید. این مفسر بزرگ قرآن، معتقد است از بین شش هزار و ششصد و اندی آیات قرآن کریم، آیات زیادی را می‌توان یافت که معارف اعتقادی و عملی اسلام را با سبک استدلال و احتجاج عقلی بیان می‌کنند. هیچ یک از این آیات نمی‌گوید مقصود مرا بی چون و چرا بپذیرید و پس از آن به عنوان تفنن یا هدف دیگری به استدلال بپردازید بلکه می‌گوید آزادانه به عقل سلیمتان مراجعه کنید اگر عقلتان سخن مرا تصدیق کرد آنگاه بپذیرید... و حتی بعد از آیاتی که بیان کننده احکام عملی هستند، امثال این آیه آمده است: (ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون) (ر.ک: طباطبائی، 1387، ص 51) بنابراین از منظر علامه طباطبائی، آیات قرآن کریم نه تنها راه و روش استلال عقلی-فلسفی را تأیید می‌کنند بلکه بسیاری از آیات با همین روش به بیان و اثبات مطلوب خود پرداخته‌اند. آن دسته از آیاتی که با حجیت ظاهری خود مطلبی را بیان کرده‌اند نیز مویَّد به تأییدات  عقل هستند.      

عقل‌گرائی دینی شیعه، محصول تعلیمات پیشوایان معصوم (علیهم السلام)  

علامه طباطبایی در کتابهای متعدد خود، این حقیقت را به اثبات می‌رساند که عقل‌گرایی دینی شیعه، ریشه در ذخائر علمی پیشوایان این مذهب دارد. ایشان در این باره می گوید: «همانگونه که عامل مؤثر در پیدایش تفکر فلسفی و عقلی در میان مسلمانان، ذخائرعلمی به یادگار مانده از پیشوایان شیعه بود، عامل مؤثر در بقای این طرز تفکر نیز همان ذخایر علمی است که پیوسته شیعه به آنها با نظر تقدیس و احترام نگاه می کند. برای روشن شدن این مطالب کافی است که ذخائر علمی اهل بیت (ع) را با کتب فلسفی بسنجیم و عیاناً ببینیم که روز به روز فلسفه به ذخایر علمی نامبرده نزدیکتر می‌شد تا اینکه در قرن 11 هجری تقریباً به همدیگر منطبق گشته و فاصله‌ای جز اختلاف تعبیر در میان نمانده است». (طباطبائی، 1376، ص 104)

 در مقابل، اگر به احادیث اهل سنت بنگریم می‌بینیم از بین این همه آثار باقی مانده از صحابه، حتی یک اثر که مشتمل بر تفکر فلسفی باشد نقل نشده. صحابه و علمای تابعین که به دنبال صحابه آمده‌اند و بالاخره عرب آن روز، با تفکر آزاد فلسفی هیچگونه آشنایی نداشتند و در سخنان دانشمندان دو قرن اول هجری نمونه‌ای از کنجکاوی فلسفی دیده نمی‌شود. تنها بیانات عمیق پیشوایان شیعه- بالخصوص امام اول و هشتم (علیهما السلام)-  است که ذخایر بی‌کرانی از افکار فلسفی در الهیات را داراست و آنان می‌باشند که گروهی از شاگردان خود را با این طرز تفکر آشنا ساختند. (ر.ک: همان، ص 102)

بر خلاف بسياري كه معتقدند محصّلين باید ابتدا كاملاً به اخبار و روايات ائمه طاهرين (عليهم‌السلام) اطلاع پيدا كنند، و سپس فلسفه بخوانند؛ مرحوم علامه (ره) معتقد بود؛ معناي اين كلام همان «حسبنا كتاب الله» است. این فیلسوف متضلّع بر این باور بود که روايات ما مشحون از مسائل عقليّه عميقه و دقيقه و مستند به برهان فلسفي و عقلي هستند که بدون خواندن فلسفه و منطق و ادراك طريق برهان و قياس كه همان رشد عقلي است، نمی‌توان به اين درياي عظيم روايات وارد شد. ایشان تأکید می‌کرد که روايات واراده از ائمه‌ی معصومين، غير از روايات واراده از اهل تسنن و سائر مذاهب و اديان - كه آنها همگي بسيط و قابل فهم عامه است- می‌باشند. (ر.ک: حسینی تهرانی، 1429 ق، ص46)

کتابنامه

1-قرآن کریم

2-حسینی تهرانی، محمد حسین. (1429 ق). مهر تابان. مشهد: انتشارات علامه طباطبائی.

3-طباطبائی، محمدحسین، (بی تابا)، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، قم

4---------------- (1387)، رسالت تشیع در دنیای امروز. به کوشش هادی خسروشاهی. قم: بوستان کتاب.

5- -------------- (1376). شیعه در اسلام. قم: دفتر انتشارات اسلامی.

6- کلینی، محمد بن یعقوب. (1388). ‌الکافی. چاپ سوم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

 

print




شماره های فصلنامه
Skip Navigation Links.
Collapse فصلنامه شماره 1فصلنامه شماره 1
Collapse فصلنامه شماره 2فصلنامه شماره 2
Collapse فصلنامه شماره 3فصلنامه شماره 3
Collapse فصلنامه شماره 4فصلنامه شماره 4
Collapse فصلنامه شماره 5فصلنامه شماره 5
Collapse فصلنامه شماره 6فصلنامه شماره 6
Collapse فصلنامه شماره 7فصلنامه شماره 7