این مجلد از یک پیشگفتار و شرح کلمات قصار شمارۀ 41 تا 100نهج البلاغه پدید آمده است. حضرت آیت الله بهشتی پس از تقدیم فصیده ای دلنشین و زیبا به محضر حضرت امیر(ع) در قسمتی از این پیشگفتار می نویسند:« اگر نبود الطاف خفیۀ حق، و اگر نبود عنایات آن مولای مطلق، پیمودن راهی که از شرح نخستین نامۀ نهج البلاغه شروع شد و اینک به صدمین حکمت از کلمات قصار رسیده، بسی دشوار و بلکه غیر ممکن بود. اصل و اساس آن کار عظیم ـ آن هم برای این بندۀ بسیار حقیر ـ همان امدادهای غیبی و همان لطف بی کران اوست!»
سپس زیر عنوانِ" مروری بر کلمات قصار" می نویسند:« سید رضی، منتخبات خود را از کلمات قصار، چهار قسم کرده است: حکمت ها، موعظه ها، پاسخ سؤال ها، و کلمات کوتاهی که بر حسب اغراض مختلف بیان شده است.
اگر حکمت ها را اعم از حکمت نظری و عمل بدانیم، همۀ کلمات قصار، حکمت است. و البته ما در استعمال حکمت، همین معنا را برگزیده ایم و اکر مراد، حکمت های نظری و مسائل عقیدتی باشد، باید بر مبنای گردآورندۀ شریف نهج البلاغه، حکمت را بخشی از کلمات قصار بدانیم. و لا مشاحّة فی الاصطلاح.
این ادیب بزرگ و این سخن شناس سترگ معتقد است کلام والامقام علوی، سه قطبی است: قطب خطبه ها، و اوامر، قطب نامه ها و رسائل، و قطب حکمت ها و مواعظ.
او در همۀ این اقسام، گزینش کرده و ذوق لطیف خود را به کار انداخته، و محاسن کلام را برگزیده است.
گفته اند:" کلامُ علیٍ علیُ الکلام"؛ کلمات قصار امام علی(ع) همع در عرش عُلُوّ و عظمت جای دارد. شاید علت اینکه همۀ سخنان حضرت را سید رضی در یک سطح ندیده، این است که برخی ناقلان و راویان نتوانسته اند شکوه کلام آن امیر کلام را آن گونه که باید و شاید منعکس کنند. اگر خدای ناکرده، قرآن هم مورد دخل و تصرف و نقل به معنا واقع می شد، آن طراوت و لطافتی که اکنون دارد نمی داشت! برخی ناقلان احادیث از حافظۀ قوی و امانت داری بی نظیر برخوردار بوده اند، از این رو توانسته اند در نقل خود، فصاحت و بلاغت الفاظ و ظرافت و لطافت معانی را حفظ کنند، ولی همۀ آن ها چنین نبوده اند. و این کاش همان عنایتی که به ضبط و ثبت و حفظ و تفسیر قرآن می بود، در احادیث هم اعمال می شد. اگر عمر بن عبد العزیز، باب نگارش احادیث و ثبت و ضبط آن ها را نمی گشود، و اگر شیعه در ضبط احادیث معصومین علیهم السلام تلاش نمی کرد، معلوم نیست چه بلایی بر سر سنت معصومین علهیم السلام می آمد.»
سرانجام زیر عنوان" نیایش"، با معبود خویش چنین راز و نیاز می کنند"« بار الها! اکنون که قسمتی نسبتا مهم از راه طولانی بررسی اندیشۀ سیاسی ـ تربیتی علوی در نهج البلاغه را پیموده ام، و همواره از الطاف خفیه و جلیۀ تو برخوردار بوده ام، از تو می خواهم که توفیق را از این حقیر سراپا تقصیر سلب نکنی، و اجازه دهی که بقیۀ راه را نیز بپیمایم!
پروردگارا از تو می خواهم که مرا در استنباط و فهم کلمات طیبات علوی یاری فرمایی!
بارخدایا، بر محمد و آلش علیهم السلام به ویژه بر ابوالأئمه و أمّهم، درود فرست.»