انتشارات: |
بوستان کتاب |
محل نشر: |
قم |
سال نشر: |
1392 |
تعداد صفحات کتاب: |
832 |
این مجلد از یک پیشگفتار و شرح نامه های 67 تا 79 پدید آمده است. به یاری خدای متعال و عنایات و توجهات حضرت مولی الموالی امیر مؤمنان علی علیه آلاف التحیة و الثناء و السلام، با این مجلد، کل نامه های نهج البلاغه شرح گردید و به اتمام رسید. ما هم خاضعانه و فروتنانه بر آستان کبریایی حضرت حق جل اسمه و عظم شأنه جبهۀ شکر می ساییم و خدای منان را به خاطر این نعمت عظمی که به استاد والا گهر و شارح نیکو مرام و مفسر والا مقام نهج البلاغه، حضرت آیت الله العظمی بهشتی عطا فرموده است، از سویدای جان حمد و سپاس می گوییم و او را قسم می دهیم به حق جاه و جلال و جمال علوی، توفیق اتمام شرح کل این کتاب عظیم القدر و شریف المقام را به وجود ذی جود و پر فیض ایشان عطا فرماید.
باری، حضرت استاد در قسمتی این پیشگفتار ـ که سراسر شور است و عشق و حال و معنویت و احساس پاک و زلال و بیان حقایقی ناب و راست و درست ـ چنین آورده اند:« بارالها، تو را سپاس گزارم که مرا توفیق دادی که با تبیین اندیشۀ سیاسی تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه گامی هر چند کوچک و ناقابل در راه خدمت به معارف ناب و اصیل اسلام بردارم.
بارالها، افتخار می کنم که به پیرانه سر توانستم اوقاتی گران بها را صرف خدمت به آستان قدس علوی کنم و از خرمن پر فیض اندیشه های تابناک حضرت مولی الموالی بهره ها گیرم.
بارالها، زبان و قلم من از حمد و سپاس نعمتی که به من عطا کردی و راه این نگاره را به روی من گشوده ای قاصر است؛ ولی از اظهار عجز قاصر نیست، و این خود، نشان حمد و شکر است.
بارخدایا، این عبد ضعیف در توان خود نمی دید که بتواند علی رغم همۀ مشکلات و مصائب، 79 نامۀ نهج البلاغه را در هشت جلد شرح دهد؛ آن هم شرحی که منبعش قرآن و حدیث و خود نهج البلاغه است، و نه استفاده از شروح شارحان و تراجم مترجمان.
بارالها، هنگامی که تیر ماه 1391 در دانشکدۀ کشیش های مسکو برای دانشجویان ارتدکس سخن می گفتم، شاهد بودی که این جمله را از حکمت های علوی آوردم و شرح دادم و مترجم به زبان روسی ترجمه کرد: " الناس ثلاثة: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع"( نهج البلاغه، حکمت 147)، مردم سه گروهند: دانشمند ربانی و دانش پسند روحانی و پشه های بادهای گمراهی و نادانی. در آن محفل، که طلاب ارتدکس با اساتید و رئیس و مسئولان آن حوزۀ کشیشی و جمعی از فضلای ایرانی حضور داشتند، اضافه کردم که این سخن از امام اول ما امیر المومنین علی علیه السلام است، و چون وجه مشترک ما و شما تبلیغ دیانت است، امیدوارم به یاری حق، از گروه اول یا دوم باشیم، و نه از گروه سوم! هنگامی که نوبت سخن به اسقف رسید، پیدا بود که از شنیدن کلام حضرت مولی الموالی به وجد آمده است، زیرا از من به خاطر استناد به آن سخن حکیمانه تشکر کرد و نشان داد که بدون این که ادعایی داشته باشد، آرزومند است که از گروه سوم نباشد! با این اتفاق متوجه شدم که حکمت های ناب نهج البلاغه جاذبه ای بسیار قوی دارد، به طوری که می تواند همۀ پیروان ادیان توحیدی، بلکه همۀ افراد نوع انسانی را به خود جلب کند، پس چرا از بیان و نشر آن ها کوتاهی کنیم و ذائقۀ تشنگان حکمت را به آن ها شاداب نسازیم؟!
بارالها، تو خود شاهد بودی که در بیشتر اوقاتی که مشغول شرح نامه و بیان اندیشه های سیاسی تربیتی علوی و استخراج و اصطیاد نکته ها بودم، به همراه اشک قلم، از دیدگانم اشک جاری بود؛ چرا که سیمای مبارک و بسیار مظلومانۀ آن محبوب همۀ محبان و آن معشوق همۀ عاشقان چنان در برابرم مجسم می شد که مرا از خود بی خود می کرد، و طاقتم به طاق می رسید، و دلم پروانه وار در پرتو شمع وجود ذی جودش می سوخت و می گداخت. این جاست که آرزوی فنا در شعاع شمس ولایت و شمسۀ عنایت می کردم؛ بلکه می خواستم از فنا هم فانی شوم؛ بلکه در آینۀ تمام نمای وجودش جمال حق مطلق را شهود کنم!»
|