عدالت اسلامی ، جامعه جهانی

عدالت اسلامی ، جامعه جهانی

عدالت اسلامی ، جامعه جهانی

سید محمد روضاتی*

مرضیه فراهانی**

لیلا ملک الشعرایی ***

 

چکیده

در این نوشتار سعی بر آن است که با رویکرد درون دینی اثبات شود علت اصلی بحران­های جامعه جهانی در زمان حاضر ، بحران هویت است و ظلم­ها و تبعیض های موجود در جامعه جهانی معلول خود ناشناسی انسان است و راه حل آن برقراری عدالت اجتماعی در جامعه جهانی از راه ایجاد «آژانس­بین المللی­عدالت اجتماعی» تحت حمایت سازمان ملل و­تحقق الگوی عینی و­عملی عدالت اسلامی براساس انسان شناسی اسلامی در کشورهای مسلمان است.

واژگان کلیدی: انسان، بحران، عدل، عدالت اسلامی، هویت.

***

1- طرح مسأله

انسان از دیرباز برای پاسخ دادن به حس کنجکاوی خود، تسلط بر انسان و جهان و تسخیر طبیعت در راه کشف نظام و قوانین حاکم بر هستی کوشش بسیار کرده، در پرتو دستیابی به پاره­ای از قوانین جهان موفقیت­های بزرگی به دست آورده است، اما به خاطر دانش و بینش محدود، و عدم آگاهی از نقشه جامع آفرینش و قوانین و اهداف آن، و نیز تحت تأثیر آرزوهای خام و بی­پایان خویش آسیب­های فراوانی به خود و جهان وارد ساخته، و بحران­های بسیاری در طول تاریخ ایجاد کرده است. پیامبران الهی نیز که راهبری و اصلاح­گری جامعه انسانی را از سوی خدا به عهده داشته­اند با ره­توشه وحیانی و از راه تعلیم و تربیت الهی، هدایت انسان به مسیر صلاح و فلاح، و بازگرداندن جامعه بشری به تعادل، توازن و رستگاری، و رهائی انسان و جهان از ظلم و تباهی و فساد همت وافر و عزم راسخ به کار برده، و برای دستیابی به هدف خود که همان رفتار بر وفق قوانین الهی و نظام آفرینش؛ یعنی برپائی قسط و عدالت در جهان است، پایمردی و فداکاری کرده­اند.اما همواره ستمگران و خودکامگان با نادیده گرفتن قوانین، حدود و مصالح آفرینش به ایجاد فساد و تباهی و بحران برای انسان و جهان پرداخته­اند.

بر اساس آموزه های دینی فعلیت یافتن هویت انسان در گرو ایمان به معارف وحیانی و رفتار بر طبق موازین دینی است، وگر نه آدمی دچار خسران، تباهی و خروج از ساحت انسانی می شود(العصر/1-3). کفر ورزیدن و دروغ انگاشتن آیات الهی و آموزه های ربانی شیوه کافران و ستمگرانی مانند فرعون است که با از دست دادن هویت انسانی چنان تغییری را در خود و پیروانشان ایجاد می کنند که موجب تبدیل نعمت های الهی به محنت، عذاب و هلاکت می شود (الانفال/53-55). بر اساس آیات پنجاه و سوم تا پنجاه و پنجم سوره الانفال تغییر نعمت ها به محنت، عذاب و هلاکت و به عبارت دیگر تبدیل امکانات و برخورداری ها به بحران ها و سختی ها، معلول رویگردانی از آموزه های الهی و کفر ورزیدن به آنها و دگرگونی انسان به ماهیتی است که خداوند با تعبیر "بدترین جنبندگان" (=شرّالدواب) از آن یاد می کند.

مشکل انسان معاصر نیز بحران همه جانبه و تمام عیاری است که معلول رویگردانی و انحراف از نظام الهی و آموزه­های وحیانی است.

انسان در هزاره سوم میلادی با این مسأله جدی روبرو است که راه برون­رفت از بحران وسیعی که هر لحظه خود را در­قامت بحران­های فرهنگی، اخلاقی،­اقتصادی،­سیاسی، زیست­محیطی و­نظایر آن پدیدار می­کند، چیست؟

این نوشتار با استفاده از قرآن و سنت و رویکرد درون دینی در پی توجیه درستی این فرض است که مؤثرترین راه رهایی از علت اصلی بحران­های اقتصادی جهان کنونی- که رعایت نکردن عدالت در سیاست و اقتصاد و نادیده گرفتن ارزش­های انسانی و نظام و آموزه­های ربانی و انسان­ساز پیامبران است- بازگشت به انسان­شناسی اسلامی است، تا براساس آن برنامه عملی اجرای قسط و عدالت در جامعه جهانی و تحقق بخشیدن به جامعه متعادل و متوازن و مبتنی بر خرد جمعی قابل دستیابی باشد.

2- علت­یابی بحران­های انسانی

2-1- هویت انسان از دیدگاه قرآن

خدا انسان را راست قامت و زیبا­اندام آفرید و از روح خود در او دمید (السجده/ 9)، و نفس او را درست و موزون ساخت، و گنهکاری و تقوا پیشگی را به آن الهام کرد، تا اگر نفس خود را به وسیله تقوا رشد دهد، به سعادت رسد، و چنانچه با گناه بپرورد، ناکام ماند (الشمس:91، آیه10-7)، و بدین­سان او را در نیکوترین نظام و صورت قوام بخشید تا بتواند با ایمان و عمل صالح در نزد خدای خود به سعادت جاودان دست یابد، وگرنه به پست­ترین جایگاه بازگردانده شود (التین:95، آیه6-4)، و ایمان را محبوب انسان­ها قرار داد و آن را در دل­های آدمیان بیاراست، و کفر و فسق و معصیت را در نظر انسان منفور نمود تا سعادتمند شود (الحجرات: 49، آیه7)، و با اعطای عقل و خرد، انسان را به تاج کرامت آراسته و او را گرامی داشته و بر بسیاری از آفریده­های خود چنان که باید برتری بخشیده است (الاسرا: 17، آیه70).

بنابراین، انسان دارای کرامت و شرافت ذاتی است (همان)، برگزیده و جانشین خدا در زمین است (البقره:2: آیه30)، آسمان و زمین مسخر اوست (الجاثیه: 45، آیه13)، تمام نعمت­های الهی از آن اوست (البقره: 2، آیه29)، هویت و حقیقت او همان نفخه الهی و روح جاودانه­ای است که با رنج و تلاشی وصف­ناپذیر به سوی پروردگار خود روانه است و سرانجام به لقای او خواهد رسید (الانشقاق: 84، آیه6).

البته کرامت و شرافت ذاتی انسان هنگامی برای او سودمند است که به زیور ایمان و عمل صالح آراسته گردد، وگرنه در زیان خواهد بود (العصر: 103، آیه3-2)، و ممکن است به درجه­ای از پستی و انحطاط برسد که از چهارپایان فرومایه­تر گردد (الاعراف:7، آیه179).

 

2-2- آسیب­شناسی هویت انسان

هویت و حقیقت انسان که وامدار روح الهی در وجود اوست هنگامی فعلیت و تحقق پیدا می­کند که آدمی به مایه­های شرافت و کرامت ذاتی خود آگاه باشد، و جان مایه آن­ها را که همان عقل و خرد است، بر همه قوا و ابعاد وجودی خود حاکم کند، و با پرواپیشگی جان خود را به کرامت اکتسابی «تقوا» که والاترین کرامت­های انسانی است آراسته گرداند (الحجرات: 49، آیه13)، و این مهم بدون آگاهی انسان از کاستی­ها و نقاط ضعف خود امکان­پذیر نیست؛ از این رو قرآن موارد آسیب­پذیری انسان را ارائه می­دهد و آدمی را مجادله­گرترین آفریدگان الهی با حق (الکهف: 18، آیه54)، ستم پیشه و نادان (الاحزاب: 33، آیه72)، سرکش و طغیان­گر (العلق:96، آیه6)، بسیار ناسپاس (الحج: 22، آیه66)، بخیل (الاسراء: 17، آیه100)، حریص (المعارج: 70، آیه19) و شتاب­گر (الاسراء: 17، آیه11) می­خواند، و در صورتی که خواسته­های پست بر خرد او غلبه کند، انسان را همانند چهارپایان بلکه گمراه­تر و فرومایه­تر از آنان می­داند (الاعراف: 7، آیه179).

از دیدگاه قرآن مجادله­گری با حق، ستم­پیشگی، نادانی، طغیان­گری، ناسپاسی، بخل، حرص و شتابگری عامل درونی زمینه­ساز ایجاد بحران­های انسانی در سطوح گوناگون است. سرگذشت انسان به روایت قرآن از حضرت آدم (ع) که خدا به او فرمود: «تو و همسرت در این بهشت سکونت کنید و از نعمت­های آن از هر کجا خواستید به خوشی بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید و از آن نخورید که از ستمگران خواهید بود» (البقره: 2، آیه35) و قابیل که به خاطر قتل برادرش او را از زیانکاران و ظالمان به شمار آورده (المائده: 5، آیه30-29) تا قارون، قوم عاد و ثمود و فرعون و هامان که درباره آنان می­فرماید: «و قوم عاد و ثمود را یاد کن و نیز قارون و فرعون و هامان را ... که هر یک از آن­ها را به سزای گناهش به عذابی گرفتار کردیم ... خداوند بر ان نبود که بر انان ستم کند و لیکن انها بر خود ستم می کردند» (العنکبوت: 29، آیه40-38) مؤید همین مطلب است. حاکمیت ظلم و تبعیض در جامعه جهانی معاصر که به پدید آمدن جنبش­های وسیع مردم ستمدیده برای دستیابی به حقوق پایمال شده خود منجر شده نیز نشانگر حقانیت دیدگاه قرآن است.

بنابراین، انسان در مسیر رشد و کمال باید از علل و زمینه­های آسیب­پذیری خود آگاه باشد، و با استفاده از تعلیم و تربیت الهی آن­ها را به ابعاد و نقاط قوت تبدیل کند.

شایان ذکر است ویژگی­های بحران­سازی که قرآن برای انسان بیان می­کند موانع بسیار جدی برای اجرای عدالت اجتماعی به وجود می آورد که از آن جمله به مواردی چون انحصارطلبی، امتیازجویی، خودکامگی، استثمار و انواع فراوان و شایع تبعیض­های ناروا می توان اشاره کرد.

2-3- بحران هویت علت بحران­های دیگر

بحران هویت یا مشکل خودناشناسی علت همه بحران­ها و مشکل­های بنیادین و فراگیری است که می­تواند­ کمال و ­سعادت انسان را در معرض ­آسیب­های جدی قرار دهد. انسانی که ابعاد وجودی و­ جایگاه و منزلت خود در جهان هستی را نمی­شناسد، دچار­مهم­ترین بحران معرفتی است که به عدم شناخت او از واقعیت­های جهان، اهداف وجودی خود و­ سعادت نهایی او منجر خواهد شد.

فروکاهش انسان به موجودی سراسر مادی و دنیوی در مکتب­های ساخته و پرداخته بشری مانند ماتریالیسم، لیبرالیسم، کمونیسم، دیدگاه­های نژادپرستی و­نظایر آن­ها همه معلول خودناشناسی انسان است. در چنین دیدگاه­هایی، انسان موجود خودمحوری است که برای دستیابی به اهداف و منافع خود به هر جنایت و اقدامی می­تواند دست یازد، و خود را ملاک و معیار هر واقعیت و ارزش دانسته، در برابر هیچ مبدئی خویشتن را مسئول و پاسخگو نداند؛ از این رو است که بحران هویت علت اساسی همه بحران­های انسانی اعم از اخلاقی، معرفتی، روانی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن­ها است، و در حقیقت خودناشناسی در مرحله نخست کرامت و حرمت ذاتی انسان را نابود می­سازد، و آنگاه او را به جانوری اسیر شهوت و درندگی تبدیل می­کند که برای خود و اجتماع و حتی جامعه جهانی مشکل و بحران­های گوناگون ایجاد می­کند و بدین جهت است که خداوند می­فرماید انسان باید بنگرد که از چه چیزی آفریده شده است (الطارق: 86، آیه5) و به او خطاب می­کند ای انسان تو با رنج و تلاشی وصف­ناپذیر به سوی پروردگارت روانه­ای و سرانجام به لقای او خواهی رسید (الانشقاق: 84، آیه6)، و پیشوایان دینی نیز به خودشناسی تأکید کرده­اند. حضرت علی (ع) می­فرماید:  هرکس خود را بشناسد، به نهایت هر معرفت و دانشی دست یابد (آمدی، 1360: ح8949).

بنابراین، انسان­هایی که خود را نمی­شناسند، حقیقت و هویت خود را که همان روح جاودانه الهی است فراموش می­کنند و پیوند واقعی میان خود و آفریدگار و اهداف وجودی خود را درک نمی­کنند و از این رو دچار خود زیانی شده (الانعام: 6، آیه12و20) و خدا آنان را به خود فراموشی مبتلا می­کند (الحشر: 59: آیه19). پیامد قطعی خودفراموشی ناتوانی در تشخیص و تمایز سود و زیان واقعی خویش، خیر از شر و نیز سعادت حقیقی از سراب نیکبختی است، چنان که حضرت علی (ع) می­فرمایند: هر که نفس خود را نشناسد از راه رستگاری دور می­شود، و خود را در گمراهی­ها و نادانی­ها فرو می­افکند» (آمدی، 1360، ح9034)، «هر کس خیر را از شر بازنشناسد از چهارپایان است» (همان، ح8755).

براساس آموزه­های اسلامی خودناشناسی تعادل وجودی انسانی را بر هم می­زند و آغاز گمراهی، تیره­بختی و ظلم به خویشتن است.

حضرت علی (ع) می­فرمایند: «هرکس به نفس خود ستم کند، نسبت به دیگران ستمکارتر است» (همان، 8606). قرآن کریم به طور کلی هرگونه تجاوز از حدود الهی را ظلم به نفس می­داند: « و من یَتَعَد حدود الله فقد ظلم نفسه» (و هر کس از حدود خدا تجاوزکند بر خود ستم کرده است) (الطلاق: 65، آیه1).

3- عدالت اسلامی کلید حل بحران­های انسانی

3-1- مفهوم عدالت

عدالت که آرمان مورد ستایش همه انسان­ها است، مفهوم روشنی دارد، زیرا در مقابل ظلم و تبعیض است، و همگان ظلم و تبعیض را به وضوح می­شناسند. عدالت و عدل در لغت به معنای دادگری کردن، برقرار کردن مساوات و انصاف است (رک: دانشنامه قرآن و قرآن­پژوهی، ج 2، صص 1442- 1443).

راغب اصفهانی بر این باور است که لفظ «عدالت» اقتضای مساوات و برابری دارد (اصفهانی راغب، 1992م: 551). وی «ظلم» را چنین تعریف می­کند: «ظلم قرار دادن هر چیز در غیر جایگاه مختص آن است» (همان، ص537)، و چون ظلم مقابل عدل و عدالت است، نابرابری شئ با جایگاه خود برای تحقق ظلم، و نیز برابری شئ با جایگاه و موضع خود برای تحقق عدل لازم و ضروری است.

حضرت علی(ع) در تعریف عدالت می­فرمایند: «عدالت کارها را بدانجا می­نهد که باید و بخشش آن را از جایش بیرون نماید. عدالت تدبیرکننده­ای است به سود همگان و بخشش به سود خاصگان، پس عدل شریفتر و بافضیلت­تر است» (شهیدی، 1385: 440).

عدالت را بدین گونه نیز تعریف­کرده­اند: عدالت عبارت است از دادن حق هر صاحب حقی­(= اعطاء کل ذی حق حقه) که همین تعریف در حدیثی از حضرت علی (ع) در ضمن بیان آنچه برای مراقبت و محاسبه نفس والی و حکمران واجب است، نقل شده است (نوری، 1408ق: ج13، ص158).

خواجه نصیرالدین طوسی نیز مضامین مذکور را در تعریف عادل و عدالت مندرج کرده است: «عادل حاکم به سویت باشد... و خلیفه ناموس الهی بود در حفظ مساوات، پس خویشتن را از خیرات بیشتر از دیگران ندهد و از شرور کمتر» (اخلاق ناصری، ص147و136).

علامه طباطبایی عدل را این گونه تعریف می‌کند: حقیقت عدل اقامه مساوات و موازنه میان امور است بدین گونه که به هر امری آن چه سزاوار است داده شود تا همه امور از این جهت که در موضعی قرار گرفته‌اند که مستحق آن اند، مساوی و برابر گردند (طباطبایی، 1385: ج12، ص331).

وی در تعریف عدالت اجتماعی می گوید : «حق هر صاحب حقی به او داده شود و هرکس به حق خود که لایق آن است برسد بدون آن که به او ظلم شود یا او به کسی ظلم کند» (همان، ج1، ص379).

بنابراین، با تأمل در واژه­شناسی عدالت می­توان گفت عدالت عبارت است از دادن حق صاحبان حق بدون کم و زیاد و تبعیض میان آن­ها به گونه­ای که هر چیز در جای خود قرار گیرد و مساوات و موازنه میان آن­ها برقرار گردد.

شایان ذکر است عدالت گاهی به عنوان ویژگی انسان عادل به کار می­رود؛ یعنی انسانی که حق قوا و ابعاد وجودی خود را ادا کرده، میان آن­ها مساوات و موازنه برقرار ساخته است، و گاهی نیز به عنوان وصف حاکم و جامعه تحت حکومت او به کار می­رود. در این نوشتار عدالت اجتماعی به مثابه زلال حیات­بخش به جامعه انسانی مدنظر قرار دارد که خداوند در کریمه «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان» (النحل: 16، آیه90) همگان را به برپائی آن مأمور کرده است.

3-1-1 عدالت اجتماعی

آفرینش انسان در ساختار اجتماعی و براساس عدالت است؛ بدین معنا که انسان در جمع خانواده چشم به­جهان می­گشاید­که دارای­نظام عادلانه است؛ ­یعنی تقسیم­کار براساس ساختار طبیعی زن و مرد و بر پایه عدل تکوینی به­گونه­ای انجام شده است­ که­ مصلحت جمع بر مصلحت افراد تقدم و اولویت دارد، و چنانچه هر یک از اعضای خانواده در جایگاه خود از حقوق شایسته و بایسته برخوردار بوده، به وظایف خود عمل کند، و با اعضای خانواده به گونه­ای رفتار شود که سزاوار آن هستند، تعادل و توازن که حاصل فرایند عدالت اجتماعی در محیط خانواده است تحقق می­یابد.

جامعه­های انسانی نیز که به مثابه خانواده­های گسترده­تر براساس قابلیت­ها و توانایی­های افراد و نقشی که هر یک به طور هماهنگ با دیگران ایفا می­کند شکل می­گیرند، می­توانند از ویژگی عدالت اجتماعی برخوردار باشند.

عدالت اجتماعی تمام ابعاد اجتماعی اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، قضایی و ... را شامل می­شود، و براساس آن جامعه­ای تحقق می­یابد که هر یک از افراد آن در جایگاه شایسته خود از همه حقوقی که مستحق آن است، برخوردار بوده، به تکالیف خود عمل می­کند و با او به گونه­ای رفتار می­شود که سزاوار آن است، و چنین جامعه­ای دو ویژگی بارز دارد :

الف) متعادل است؛ بدین معنا که هر یک از افراد جامعه براساس شایستگی­ها و توانمندی­های خود در مناسب­ترین جایگاه و کارکرد اجتماعی خود قرار گرفته، برای تأمین مصالح و سعادت جامعه هماهنگی و همکاری می­کند.

بنابراین در جامعه متعادل ثروت، قدرت، نژاد، قبیله، حزب، صنف و نظایر آن هیچ نقشی در تعیین جایگاه، مقام و اولویت افراد و گروه­ها ندارد.

ب) متوازن است؛ یعنی هر یک از آحاد جامعه از همه مواهب و امکانات براساس موازنه و مساوات بهره­ور می­شود، و دشواری­ها و کاستی­ها نیز بدون تبعیض میان آنان تقسیم می­گردد.

حضرت­علی­(ع) درباره اهمیت توازن اجتماعی و­توزیع عادلانه کاستی­ها و ناخوشی­ها برای ایجاد عدالت اسلامی می­فرماید: «آیا بدین بسنده کنم که مرا امیر­مومنان گویند و در­ناخوشایندی‌های روزگار شریک آنان نباشم و در سختی و فشار زندگی نمونه­ای برای آنان نباشم؟!» (شهیدی، 1385: نامه45)

بنابراین، در­جامعه متوازن­توزیع­مواهب و­امکانات و­نیز دشواری­ها و­کاستی­ها فقط بر پایه ملاک کرامت و­شرافت ذاتی­انسان که­از سوی­خدای متعال به همه انسان­ها داده شده است، انجام می­پذیرد.

3-1-2- ضرورت عدالت اجتماعی

انسان­ها از لحاظ قابلیت­ها، توانمندی­ها و نیازها متفاوت­اند، و از این رو مکمل یکدیگرند، و هماهنگی و همکاری آنان موجب پیدایش جامعه و حیات اجتماعی انسان­ها می­شود، و همان­گونه که یک موجود زنده تا هنگامی که از تعادل و توازن برخوردار است، در مسیر رشد و تکامل حرکت می­کند، زیست اجتماعی انسان­ها نیز به عدالت­ورزی­و­دادگری نیازمند است، تا بر پایه تعادل و توازن اجتماعی حیات­جمعی آنان قوام و تداوم یابد،و از این رو است که آرمان عدالت­خواهی قبله­گاه خرد جمعی افراد بشر در طول تاریخ بوده­و انسان­های بسیاری در راه تحقق آن فداکاری کرده­اند.

از آن جا که ظلم و تبعیض حیات انسان و جهان را نابود می­کند، حضرت امام موسی کاظم در تفسیر آیه شریفه «یحیی الارض بعد موتها» (الروم: 30، آیه19) می­فرمایند: زمین را به وسیله باران زنده نمی­کند، بلکه مردانی را برمی­انگیزاند تا عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می­شود (حر عاملی، بی‌تا: ج18، ص308) و به خاطر ماهیت حیات بخش عدالت اجتماعی است که قرآن کریم هدف ارسال پیامبران و کتاب­های آسمانی را بر پایه قسط و عدل بیان می­کند (الحدید: 57، آیه25).

پیامبر اعظم (ص) در مقام توصیف اولویت و اهمیت حیاتی عدالت می­فرمایند: «ساعتی عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است که شب­هایش به نماز و روزهایش به روزه بگذرد» (طبرسی، 1411ق:  ص321)، و نیز همراهی و کمک کردن به ظالم و ستمگر را موجب بیرون رفتن شخص از دین اسلام به شمار می­آورند (همان).

خدای متعال، هم به برپایی عدالت فرمان می­دهد (النحل: 16، آیه90)، و هم می­فرماید: «راه بازخواست و انتقام گرفتن تنها بر ضد کسانی گشوده است که بر مردم ستم روا می­دارند و در زمین به ناحق سرکشی می­کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» (الشوری: 42، آیه42)، و بدین سان حمایت خود را برای مبارزه با ظلم و ظالم در جامعه بیان می­کند.

3-1-3- ارکان عدالت اجتماعی

برقراری عدالت اجتماعی به چهار محور یا رکن نیازمند است:

3-1-3-1- مجری عادل

ستمگران نمی­توانند عدالت­ورز و عدل­گستر باشند، زیرا آغاز ظلم کنار گذاشتن عقل و خرد و حاکم شدن خواسته­های نامعقول و غیرمشروع نفسانی بر شخص ستمگر است. ظالم نخستین ستم را بر عقل خود روا می­دارد، و با وجود برتری و­فضیلت خرد بر سایر قوا، عقل را پیرو غرایز حیوانی خویش قرار می­دهد. حضرت علی (ع) می­فرمایند: «چگونه کسی که به خود ستم می­کند می­تواند با دیگران به عدالت رفتار کند؟» (آمدی، 1360: ح6996). آن حضرت اولین گام برای تحقق عدالت را زدودن هوای نفسانی می­داند (نهج­البلاغه صبحی صالح، خطبه 87)، و برای ایجاد عدل و داد به نیکویی نیت درباره مردم و کمی طمع و بسیاری پرهیزکاری توصیه می­کنند (آمدی، 1360، ح2408).

 

3-1-3-2- قانون عادلانه

تحقق عدالت اجتماعی به ملاک و معیار بی­طرف و عاری از هرگونه شائبه ظلم و تبعیض نیازمند است تا حق هر صاحب حقی را معلوم ساخته، جایگاه هر چیزی را معین کند، و بدین اعتبار عدالت اجتماعی همان رفتار مطابق با قانون عادلانه است و چنانچه قانون حاکم بر جامعه عادلانه نباشد، رفتار مطابق با قانون غیر عادلانه تحقق عدالت اجتماعی را در پی نخواهد داشت ؛ و از این رو قانون­گذار بایستی عادل و به طور کامل بی­طرف باشد، و از آن جا که انسان­ها به طور معمول سود و زیان و خواسته­های خود را در رفتار اجتماعی و تعامل با دیگران در نظر می­گیرند، و هر انسانی مصالح و منافع و اهداف خود را دنبال می­کند، تحقق قانون عادلانه و بی­طرف همواره با تزاحم و برخورد با منافع افراد، گروه­ها، اصناف و طبقات مختلف اجتماع که با هم سر نزاع و اختلاف دارند مواجه بوده است؛ و از این رو فرو فرستادن کتاب و­میزان همراه پیامبران از­جانب خدای­حکیم به منظور تأمین نیاز جامعه بشری به قانون عادلانه و بی­طرف برای تحقق عدالت اجتماعی یکی از اهداف نبوت است. خداوند می فرماید : «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (الحدید: 57، آیه25)

3-1-3-3- مردم عدالت­خواه

حیات اجتماعی انسان­ها همان روابط و پیوندهای پویائی است که میان اعضای اجتماع در جریان است، و تا افراد یک جامعه خواهان برقراری و اجرای عدالت و برپائی قسط و عدل نباشند، تحقق عدالت اجتماعی که همان مجموعه رفتارهای اجتماعی مطابق با قانون عادلانه است امکان­پذیر نیست، و این خردورزی جمعی است که روح عدالت­خواهی را در کالبد جامعه می­دمد، و افراد آن را برای تحقق عدالت گسیل می­کند؛ زیرا عقل و خرد تنها خاستگاه عدالت در وجود انسان است، و شخص عادل یعنی کسی که خرد خود را بر سایر تمایلات و خواهش­ها و نیروهای نفسانی­اش حاکم کرده، آن­ها را به گونه­ای تربیت و مدیریت کند که اعتدال و توازن در وجود او برقرار شود، و بدین جهت است که عدالت تمام فضیلت و ریشه همه فضایل بشری است، و تا هنگامی که عدالت در وجود انسان تحقق پیدا نکند، سایر فضایل انسانی نیز موجود نمی­شود.

بنابراین، چنانچه انسان فاقد عدالت درونی و تعادل و­توازن وجودی باشد، در حقیقت به خود ظلم می­کند و به پستی­ها و­خصلت­های ناپسند ناشی از آن مانند جهل، بی­هدفی، پوچ­گرایی، لذت­پرستی، سودجویی، سرکشی و تجاوز به حقوق دیگران آلوده است، و بدیهی است که نمی­تواند دوستدار و خواهان عدالت اجتماعی باشد، و این تنها انسان خردورز است که می­تواند براساس باور به هدفداری و عادلانه بودن نظام هستی و جاودانگی انسان و تأثیر رفتار بشر در تعیین سرنوشت ابدی­اش به ضرورت و فضیلت عدالت آگاه شود و عدل را بر وجود خود حاکم ساخته، برای تحقق عدالت اجتماعی جدیت و فداکاری کند، و از این رو برای گسترش عدالت و اجرای آن در جامعه باید از راه تعلیم و تربیت و تقویت خردورزی و عقلانیت، عدالت گرایی را که به طور طبیعی در ساختار افراد بشر نهادینه است به گونه ای پرورش داد که خواهان عدالت و حامی و پذیرای اجرای آن در اجتماع باشند .

3-1-3-4- خرد جمعی حداکثری، ضامن اجرای عدالت

عدالت اجتماعی با ابزار قانون عادلانه و بی­طرف برقرار می­شود، و از این رو به پشتوانه اجرایی نیازمند است. نیرومندترین ضامن اجرا برای عدالت اجتماعی، خرد جمعی حداکثری است؛ بدین بیان که تا هنگامی که وجدان هشیار جامعه به عادلانه و بی­طرف بودن نظام اجتماعی و قوانین و مقررات برآمده از آن در مقام نظر و عمل به طور شفاف و روشن آگاه نبوده و باور نداشته باشد، و تا وقتی که تعداد قابل توجهی از افراد جامعه نتوانند از مجاری متعارف و معمول به حقوق مسلم خود دست یابند، و در نتیجه تباه و فاسد می­شوند، نمی­توان به تحقق عدالت اجتماعی در آن جامعه امیدوار بود. تنها در شرایطی عدالت اجتماعی از نیرومندترین پشتوانه برخوردار خواهد بود که خردمندان جامعه در همه مراحل برای تأمین و تحقق عدالت اجتماعی دخالت، مشارکت و مسئولیت داشته باشند.

خداوند می­فرماید: همانا پیامبران خود را با دلایل قاطع و معجزاتی که حقانیت رسالت آنان را آشکار می­ساخت فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و دین را که معیار عقاید و اعمال انسان­ها است فرود آوردیم، تا مردم همواره به عدل و داد برپا باشند) (الحدید: 57، آیه25).

براساس آیه مذکور دلایل قاطع، در مرحله نخست حقانیت رسولان، و آنگاه حقانیت کتاب و میزان را که مایه آشنایی انسان­ها با عدالت و قسط است، اثبات می­کند تا مردم بدون هیچ شک و شبهه­ای برای اجرای عدالت و تحقق آن وارد عمل شوند و در همه مراحل از آن پشتیبانی کنند، و افزون بر آن معلوم می­دارد که تنها منبع جامع و کامل قسط و عدل همان کتاب و میزان الهی است، چون عقل بشر در برخی از موارد به تنهایی نمی­تواند عدل و ظلم را متمایز و معین کند، به طور مثال این که پرداخت کردن زکوه فطریه مطابق عدل است و پرداخت نکردن آن ظلم است، از راه عقل و بدون لحاظ شرع قابل درک نیست.

3-2- عدالت اسلامی راه­حل بحران­های جهانی

3-2-1- جامعیت و فرازمانی بودن عدالت اسلامی

دین مبین اسلام به دلیل ویژگی جامعیت، جاودانگی و جهانی بودن کامل­ترین نظام عدالت اجتماعی را که بر مبانی و اصول فرازمان و فرامکان احترام به کرامت و شرافت ذاتی انسان مبتنی است، به جهان بشریت ارائه داده است، و بنابراین جامعه جهانی را می­تواند به زیور عدالت آراسته گرداند، و در نتیجه بحران­های جهان امروز را که بنیان نوع انسان و سعادت او را متزلزل ساخته، درمان کند و جامعه جهانی را از ظلم و تبعیض نجات بخشد. مهمترین مبانی و اصول نظام عدالت اجتماعی در مکتب اسلام عبارتند از :

1-    برابری انسان ها در هویت و کرامت انسانی.

2-    تساوی انسان ها در حق بهره مند از همه موهبت ها و نعمت های مادی و معنوی.

3-    ممنوعیت ستم کردن به یکدیگر و ضایع کردن حقوق دیگران.

4-    ممنوعیت تبعیض.

5-    آماده سازی انسان ها به وسیله تعلیم و تربیت اسلامی برای تحقق عدالت اجتماعی .

6-    هماهنگی و مطابقت آموزه ها و قوانین اسلامی با ساختار طبیعی و فطری انسان و پاسخگویی به همه نیازهای انسان.

7-    برخورداری از پشتوانه عقلی و قابل تبیین و اثبات بودن از لحاظ عقلانی و منطقی.

8-    معتبر دانستن عرف، عقلانیت و بنای عقلا.

9-    ارائه برنامه جامع برای سعادت انسان ها به گونه ای که مصالح و منافع دنیوی و اخروی، مادی و معنوی و فردی و اجتماعی آنان را تامین کند .

10-تقدم و اولویت منافع و مصالح اجتماعی بر منافع افراد .

11-تصریح قرآن کریم به پیشوایی مستضعفان «این که آنان وارث نعمت­ها و مواهب زمین خواهند شد در آیات: الاعراف:7، آیه137، القصص: 28، آیه5 ؛ و نیز تصریح قرآن کریم به این که بندگان صالح خدا و ارث زمین خواهند شد» (الانبیاء: 21، آیه105)

12-تشکیل حکومت جهانی براساس عدل و داد به رهبری حضرت مهدی (ع) طبق تصریح پیامبر (ص) که می فرماید : «اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خدا آن را طولانی خواهد کرد تا مردی را که نامش نام من است است از پیروان و خاندان من برانگیزاند، زمین را پر از قسط و عدل کند همان‌گونه که قبلاً از ظلم و ستم آکنده شده است» (ترمذی، 1403ق: ج3، ص341 و ابو داوود، 1410ق: ج2، ص309)

شایان ذکر است در زمان حاضر، بحران ستمگری و استثمار، اکثریت نود و نه درصدی را -که تحت حاکمیت اراده و منافع اقلیت صاحب سرمایه به ابزاری برای بسط و گسترش سلطه بر جهان و بهره­برداری حداکثری و آزمندانه از امکانات آن برای تحقق بخشیدن به خواسته­های فردی، نژادی، حزبی و سیاسی آنان تبدیل شده­اند- در کشورهای پیشرفته به ستوه آورده و بر علیه ظلم و تبعیض قیام کرده­اند. عدم آشنایی تفصیلی اکثریت بیدار و در حال مبارزه با نظریه عدالت اجتماعی اسلامی و نقش انسان­های عادل برای تحقق بخشیدن به آن را یکی از موانع بزرگ پیروزی آنان می­توان محسوب کرد، و در جهانی که کارکرد انسان به یک ماشین افزار فروکاهش پیدا کرده، کرامت انسانی و حقوق اساسی متفرع بر آن پایمال می­شود، و به عنوان شئ کم­ارزشی در دست قدرت سرمایه­داران رد و بدل می­گردد، این فرهنگ غنی اسلامی است که می­تواند با تعریف و تبیین همه جانبه انسان و ارزش­های متعالی او، مقام والای انسانیت و حقوق ناشی از آن را احیا کند.

3-2-2- اصول راه­بردی عدالت اسلامی

3-2-2-1- برابری انسان­ها در کرامت ذاتی

خدای متعال می­فرماید: «ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم» (الاسراء: 17­، آیه70) و نیز می فرماید: «ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن (آدم و حوا) آفریدیم، بنابراین هیچ تیره و قبیله­ای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛ ما شما را به صورت تیره­های گوناگون و قبیله­های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آن که به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیره خود افتخار کنید و هر ملتی خود را از دیگر ملت­ها گرامی­تر بداند؛ به یقین گرامی­ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. خداست که معیار برتری انسان­ها را معین می­کند چرا که او به حقایق امور دانا و ­آگاه است» (الحجرات: 49، آیه13).

براساس آیات­مذکور­و­نیز آیه نهم از سوره سجده همه­انسان­ها از لحاظ گوهر­ذات برابرند، و همه از­کرامت­و­شرافت ذاتی برخوردارند،­و­بنابراین نباید مورد بی­حرمتی­و ظلم و تبعیض قرار گیرند.

رسول اکرم­­(ص) درباره برابری انسان‌­ها می­فرمایند: «مردم­ مانند دانه­­های شانه­­اند» (حرانی، 1404ق: ص368).

حضرت علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر، کرامت انسانی مردم را در نظر گرفته­اند و او را به مراعات جانب مردم از هر ­نژاد و­دینی ­سفارش ­کرده­اند: «مردم دوگونه­اند، یا برادر دینی­تواند و یا انسان­هایی­چون تو» (نهج­البلاغه، نامه53).

نقل شده است پیرمردی نابینا گدایی می­کرد، حضرت علی (ع) فرمود این چه وضعی است؟

گفتند : یا امیرالمومنین شخصی مسیحی است. حضرت فرمود: او را به کار گرفته‌اید اکنون که پیر و عاجز شده است محرومش ساخته‌اید! از بیت المال هزینه او را بپردازید (حر عاملی، بی‌تا: ج11، ص49).

3-2-2-2 عدالت در بهره وری از مواهب و نعمت ها

انسان ها از لحاظ حق بهره مندی از موهبت ها و نعمت های مادی و معنوی موجود در جهان آفرینش برابرند، و هیچ کس نمی تواند این حق را از آنان به دلخواه خود سلب کند .

خدا می فرماید همه آن چه را درزمین است برای انسان آفریده است (البقره: 2، آیه29) ، و آن چه را در آسمان ها و در زمین است برای انسان ها مسخر کرده است (الجاثیه: 45، آیه13).

حضرت علی (ع) به خلیفه دوم فرمودند : «سه چیز است که اگر آن ها را در عمل مراعات کنی تو را در امور کفایت می کند و اگر آن ها را ترک کنی دیگر امور سودی برایت ندارند؛ آن سه عبارت است از : اجرای قانون و مقررات برای نزدیک و دور ، حکم به کتاب خدا در حال خشنودی و خشم ، و تقسیم بیت المال به عدالت میان سرخ و سیاه» (حر عاملی، بی‌تا: ج18، ص152) و نیز می‌فرمایند: «آنان عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به گوش سپردند و دانستند که مردم در میزان عدالت، برابرند به همین دلیل ، گریختند تا به امتیازهای ویژه برسند» (نهج البلاغه ، نامه70).

3-2-2-3- ممنوعیت همگانی ستم

 از دیدگاه مکتب حیات بخش اسلام هیچ انسانی با هیچ عنوانی نباید به دیگری ستم و ظلم روا دارد. خدای متعال انسان‌ها را از ظلم و سرکشی نهی می‌کند (النحل: 16، آیه90).

حضرت علی (ع) نیز می فرماید : «خود را میان خویش و دیگران میزانی بشمار ، پس آن چه برای خود دوست می داری برای جز خود دوست بدار، و آن چه تو را خوش نیاید برای او ناخوش بشمار و ستم مکن چنان که دوست نداری برتو ستم رود، و نیکی کن چنان که دوست می داری به تو نیکی کنند و از آن چه از جز خود زشت می­داری برای خود زشت بدان » (نهج البلاغه ، نامه31).

 


3-2-2-4- ممنوعیت تبعیض

 اساس عدالت اجتماعی ، برابری و مساوات است ، بدین معنا که چون انسان ها در هویت و حقیقت ذات برابرند، و همه از کرامت و شرافت ذاتی برخوردارند، تمام افراد صرف نظر از نژاد ، جنس ، ملیت و مذهب دربهره مندی از فرصت ها، امکانات و مواهب مادی و معنوی موجود در جامعه از حق برابر بر خوردارند، و لازمه این تساوی و برابری ناروا بودن تبعیض است .

پیامبر اعظم (ص) درباره ناروائی تبعیض فرمودند : «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین دلیل که در اجرای عدالت تبعیض روا می داشتند ، هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرم می شد او را از مجازات معاف می کردند واگر کسی از زیر دستان به جرم مشابه آن مبادرت می ورزید او را مجازات می نمودند . قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای عدالت درباره هیچکس سستی نمی کنم، اگرچه مجرم از نزدیک ترین خویشاوندان خودم باشد» (بخاری، بی‌تا: ج5، ص152).

حضرت علی (ع) نیز درباره نقش مخرب و منفی تبعیض می فرمایند : «زمام داران را خواص و نزدیکانی است که خود­خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستم­کاری آنان را با بریدن اسباب آن بخشکان، و به هیچ­یک از اطرافیان و­خویشاوندانت زمینی واگذار مکن­، و با آنان به گونه ای رفتار کن که قراردادی به سود آنان منعقد نگردد تا به مردم زیان رساند؛ مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینه­های آن را بر دیگران تحمیل کنند . در آن صورت سودش برای آنان و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو خواهد ماند» (نهج­البلاغه، نامه 53).

3-2-2-5- انسان­سازی فراگیر

ساختار انسان به گونه­ای است که در همه زمینه­های مادی و معنوی، روحی و بدنی به آموزش و پرورش صحیح نیازمند است، و بدون آمادگی فکری و نظری و تمرین و ممارست عملی موفقیت کامل کسب نمی­کند. بدین سبب است که خداوند می­فرماید: «به یقین خدا به مؤمنان نعمتی بزرگ ارزانی داشت که پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت که آیاتش را بر­آنان تلاوت­کند و آنان را از کارهای زشت­و­اخلاق ناپسند پاک سازد و­کتاب­آسمانی و­معارف آن را­به ایشان بیاموزد» (آل عمران: 3، آیه164).

بنابراین، تعلیم­و تربیت صحیح و فراگیر برای آماده­سازی انسان­ها و ایجاد روحیه عدالت دوستی زمینه اصلی را جهت تحقق عدالت مهیا می­کند.

3-3- جامعه جهانی، عدالت جهانی

ارتقاء کمی و­کیفی هماهنگی­ها، همکاری­ها، روابط و پیوندهای گوناگون بین­المللی در قالب مقررات و سازمان های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حقوق و امثال آن، و پیشرفت چشمگیر  فناوری ارتباطات­و پوشش وسیع و­متنوع رسانه­ای، جوامع انسانی در زمان حاضر را علیرغم اختلاف­های اعتقادی، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و نظایر آن بر جامعه جهانی واحد تبدیل کرده است و بدین جهت نارسائی­ها و بحران­های موجود، با قطع نظر از ارتباط آنها با علل و عوامل منطقه­ای و بومی، ریشه در مشکلات جهانی دارد. به طور مثال آسیب­هایی که در سطح جهانی به عدالت اجتماعی لطمه وارد می­کند، مانند، بحران­های اقتصادی کشورهای پیشرفته، بحران تخریب محیط زیست، بحران کمبود غذا و امثال آن مانع تحقق عدالت اجتماعی و به دنبال آن سد بزرگی برای تحقق عدالت سیاسی و اقتصادی در سایر جوامع می­شوند. از این رو با غفلت از مشکلات و بحران­های جهانی، نمی­توان به تحقق عدالت اجتماعی در یک منطقه یا یک کشور امیدوار بود.

بنابراین، اکنون که افکار عمومی جهانیان به تدریج برای اصلاح نحوه مدیریت جهان، آمادگی پیدا کرده، و زمینه چنین تغییر بزرگی در سازمان­های معتبر بین­المللی در حال فراهم آمدن است، شایسته است که یکی از اهداف اصلاح در سازوکار مدیریت جهان، رفع ظلم و تبعیض علیه بشریت و برقراری عدالت اجتماعی در جامعه جهانی باشد، بدین منظور پیشنهاد می­شود کشورهای اسلامی و اندیشمندان مسلمان به طور هماهنگ برای تشکیل «آژانس بین­المللی عدالت اجتماعی» تحت اشراف و حمایت سازمان ملل وارد عمل شوند، و در دو بخش فرهنگی و اجرائی برای رفع ظلم و تبعیض از جوامع انسانی و گسترش عدالت اجتماعی در سراسر جهان، با الهام از انسان شناسی و نظام عدالت اجتماعی اسلام و از راه تشکیل «سازمان گسترش عدالت اجتماعی» در هر یک از کشورهای عضو سازمان ملل برنامه­ریزی و اقدام کنند. سازمان مذکور از راه برپایی سمینارها و کنفرانس­های بین­المللی می­تواند افکار عمومی جهانیان را به مقام والای انسان و حقوق ناشی از کرامت و شرافت ذاتی او، به طور جدی معطوف سازد، و با کمک و همراهی رجال فرهنگی و سیاسی، زمینه فرهنگی و­اجرایی تحقق عدالت اجتماعی را در سطح جهانی آماده کند. اندیشمندان، ملت­ها و دولت­های مسلمان نیز لازم است با اجرای وسیع عدالت اسلامی در سرزمین خود، الگوی عینی و عملی برای تحقق عدالت به جهانیان ارائه دهند. چنانکه حضرت صادق (ع) فرمودند : «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» (مردم را با غیر زبان خود به مکتب و آئین خود دعوت کنید) (کلینی، ج4، ص318).

4- نتایج

4-1- از دیدگاه اسلام،­ حقیقت و هویت انسان، روح جاودانه و نفخه الهی است که مایه­ کرامت و شرافت ذاتی اوست .

4-2- بحران هویت یا مشکل خود ناشناسی علت همه بحران‌های انسانی است .

4-3- عدالت عبارت است از دادن حق صاحبان حق بدون کم و زیاد و تبعیض میان آن ها به گونه ای که هر چیز در جای خود قرار گیرد و مساوات و موازنه میان آنها برقرار گردد .

4-4- عدالت اجتماعی بدین معنا است که هر یک از افراد جامعه در جایگاه شایسته خود از همه حقوقی که مستحق آن است برخوردار بوده، به تکالیف خود عمل می­کند و با او به گونه­ای رفتار می شود که سزاوار آن است .

4-5- «تعادل» و «توازن» حاصل فرایند عدالت اجتماعی و از ویژگی‌های اساسی آن است .

4-6- عدالت اجتماعی برای قوام و تداوم جامعه انسانی ضرورت دارد .

4-7- مجری عادل، قانون عادلانه، مردم عدالت خواه و خرد جمعی حداکثری به عنوان ضامن اجرا، ارکان عدالت اجتماعی به شمار می‌روند .

4-8- دین اسلام براساس مبانی و اصول فرا زمان و احترام به کرامت و شرافت ذاتی انسان می‌تواند کامل‌ترین نظام عدالت اجتماعی را به جامعه جهانی ارائه دهد.

4-9- برابری انسان‌ها در کرامت ذاتی، رعایت عدالت دربهره‌وری ازمواهب و نعمت‌ها، ممنوعیت ستم و تبعیض و انسان‌سازی فراگیر اصول راه بردی عدالت اجتماعی اسلام است.

4-10- ویژگی های دنیای امروز جوامع انسانی را با وجود تفاوت هایی که دارند به جامعه جهانی واحد تبدیل کرده است و بنابراین، بحران­های آن با راه­کارهای جهانی و­اصلاح نحوه مدیریت جهان قابل حل است .

کتابنامه

1.        قرآن کریم (ترجمه قرآن براساس المیزان)، مترجم­: سید محمد رضا صفوی، دفتر نشر معارف، چاپ دوم، زمستان 85.

2.        نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، چاپ بیست و­ششم ، 1385 ، هـ .ش.

3.        نهج البلاغه ،صبحی صالح، بیروت، چاپ اول، 1387، هـ.ق.

4.        آمدی، عبدالواحد بن محمد. (1360). شرح غررالحکم و دررالکلم. با مقدمه و ­تصحیح و تعلیق حسینی ارسوی «محدث، چاپ دوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

5.        ابو داوود. (1410ق). السنن. تحقیق السید محمد اللحام. بیروت: دارالفکر.

6.        الاصفهانی،­الراغب. (1992م). ­مفردات الفاظ القرآن. تحقیق صفوان عدنان داودی. دمشق،­بیروت.

7.        بخاری، محمد بن اسماعیل، (بی‌تا). صحیح بخاری. استانبول: دارالفکر.

8.        ترمذی، ابوعیسی­محمد بن عیسی، السنن، تحقیق عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ، دارالفکر، 1403 ، هـ .ق.

9.        حرانی ، ابن شعبه ، تحف العقول، قم ، انتشارات جامعه مدرسین ، 1404 هـ . ش.

10.    الحر العاملی، محمدبن الحسن ، وسائل الشیعه ، بیروت، داراحیاء التراث العربی ، بی تا.

11.    خرمشاهی، بهاء الدین ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ، تهران، دوستان- ناهید، 1377،هـ.ش.

12.    طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دوره 20 جلدی، بیروت ، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1972 م.

13.    طبرسی، ابوالفضل علی، مشکات الانوار، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1411 هـ . ق.

14.    طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی، علیرضا حیدری، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی ، چاپ دوم، 1360، هـ . ش.

15.    کلینی­رازی، محمد بن­یعقوب ، اصول­الکافی، تصحیح و­تعلیق علی­اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف ، 1401 هـ . ق.

16.    نوری، میرزا حسین ، قم ، مستدرک الوسائل، موسسه آل بیت ، 1408، هـ . ق.



* استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران

** کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی

print




شماره های فصلنامه
Skip Navigation Links.
Collapse فصلنامه شماره 1فصلنامه شماره 1
Collapse فصلنامه شماره 2فصلنامه شماره 2
Collapse فصلنامه شماره 3فصلنامه شماره 3
Collapse فصلنامه شماره 4فصلنامه شماره 4
Collapse فصلنامه شماره 5فصلنامه شماره 5
Collapse فصلنامه شماره 6فصلنامه شماره 6
Collapse فصلنامه شماره 7فصلنامه شماره 7